بارداری

بارداری

c4f5111e817949e79d74c0637c03e601 - بارداری

بارداری

بارداری، فرآیند و مجموعه ای از تغییراتی که در اندام ها و بافت های زن در نتیجه رشد جنین رخ می دهد. کل فرآیند از لقاح تا تولد به طور متوسط ​​266 تا 270 روز یا حدود 9 ماه طول می کشد. (برای حاملگی های غیر از حاملگی در انسان، بارداری را ببینید.)

وقایع طبیعی بارداری

شروع بارداری

زمانی که عناصر یک اسپرم قوی با عناصر یک تخمک بارور یا تخمک ادغام می شوند، فرد جدیدی ایجاد می شود. قبل از این اتحاد، هم اسپرم (اسپرم) و هم تخمک در فواصل قابل توجهی مهاجرت کرده اند تا به اتحاد خود برسند.. تعدادی از اسپرم‌های متحرک فعال در واژن رسوب می‌کنند، از رحم عبور می‌کنند و به لوله رحم (فالوپی) حمله می‌کنند، جایی که تخمک را احاطه می‌کنند. تخمک پس از اکستروژن از فولیکول یا کپسول خود در تخمدان به آنجا رسیده است. تخمک پس از ورود به لوله، لایه بیرونی سلول های خود را در نتیجه عمل توسط مواد موجود در اسپرم و از پوشش دیواره لوله از دست می دهد.از دست دادن لایه بیرونی تخمک به تعدادی از اسپرم ها اجازه می دهد تا به سطح تخمک نفوذ کنند. با این حال، تنها یک اسپرم به طور معمول به ارگانیسم لقاح کننده تبدیل می شود. پس از ورود به ماده تخمک، سر هسته این اسپرم از دم آن جدا می شود. دم به تدریج ناپدید می شود، اما سر با هسته اش زنده می ماند.همانطور که به سمت هسته تخمک حرکت می کند (در این مرحله پیش هسته ماده نامیده می شود)، سر بزرگ شده و به پیش هسته نر تبدیل می شود. این دو پیش هسته در مرکز تخمک به هم می رسند، جایی که مواد کروماتین نخ مانند آنها به کروموزوم ها سازماندهی می شود. pregnancy

در اصل هسته ماده دارای 44 اتوزوم (کروموزوم غیر از کروموزوم های جنسی) و دو کروموزوم جنسی (X, X) است. قبل از لقاح، نوعی تقسیم سلولی به نام تقسیم کاهشی، تعداد کروموزوم‌های پیش‌نوکلئوس زن را به 23 کاهش می‌دهد، از جمله یک کروموزوم X. گامت نر یا سلول جنسی نیز دارای 44 اتوزوم و دو کروموزوم جنسی (X,Y) است.در نتیجه تقسیم کاهشی که قبل از لقاح رخ می دهد، آن نیز دارای 23 کروموزوم است که شامل یک کروموزوم جنسی X یا Y در زمانی است که با پیش هسته ماده ادغام می شود.
پس از ادغام و تقسیم کروموزوم ها در فرآیندی به نام میتوز، تخمک بارور شده یا زیگوت به دو سلول دختر با اندازه مساوی تقسیم می شود. تقسیم میتوزی به هر سلول دختر 44 اتوزوم می دهد که نیمی از آنها منشأ مادری و نیمی منشاء پدری دارند. هر سلول دختر همچنین دارای دو کروموزوم X است که باعث می شود فرد جدید یک ماده باشد یا یک کروموزوم X و Y که آن را مذکر می کند. بنابراین، جنسیت سلول های دختر توسط کروموزوم جنسی والد مذکر تعیین می شود.

لقاح در لوله رحم اتفاق می افتد. مدت زمان ماندن زیگوت در لوله مشخص نیست، اما احتمالاً حدود 72 ساعت پس از لقاح به حفره رحم می رسد. در هنگام عبور از ترشحات غشای مخاطی لوله تغذیه می شود. زمانی که به رحم می رسد، تبدیل به یک توده جامد توت مانند به نام مورولا می شود. مورولا از 60 سلول یا بیشتر تشکیل شده است. با افزایش تعداد سلول ها در مورولا، زیگوت یک ساختار حباب مانند توخالی به نام بلاستوسیست را تشکیل می دهد. بلاستوسیست که توسط ترشحات رحمی تغذیه می شود، برای مدت کوتاهی آزادانه در حفره رحم شناور می شود و سپس در دیواره رحم کاشته می شود. به طور معمول، لانه گزینی بلاستوسیست در قسمت بالایی پوشش رحم رخ می دهد. (مکانیسم کاشت در زیر توضیح داده شده است.)

تشخیص بارداری

علائم و نشانه ها؛ تست های بیولوژیکی

نشانه‌های اولیه بارداری عبارتند از عدم قاعدگی، حالت تهوع صبحگاهی، پری و حساس شدن سینه‌ها. اما نشانه های مثبت و قطعی حاملگی صداهای ضربان قلب جنین است که بین هفته شانزدهم تا بیستم بارداری با گوشی پزشکی قابل شنیدن است. تصاویر سونوگرافی از جنین در حال رشد، که در طول بارداری قابل مشاهده است. و حرکات جنین که معمولاً در هفته 18 تا 20 بارداری رخ می دهد.

افرادی که هنگام بیدار شدن از خواب دمای بدن خود را یادداشت می کنند، مانند بسیاری از زنانی که می خواهند بدانند چه زمانی تخمک گذاری می کنند، ممکن است افزایش مداوم منحنی دما را بسیار فراتر از زمان از دست دادن قاعدگی مشاهده کنند. این به شدت حاکی از بارداری است. در ماه های اولیه بارداری، زنان ممکن است متوجه شوند که به دلیل فشار رحم بزرگ شده روی مثانه، مکرر ادرار می کنند. احساس خستگی و خواب آلودگی؛ بیزاری از غذاهایی که قبلاً خوش طعم بودند. احساس سنگینی لگن دارند؛ و در معرض استفراغ (که می تواند شدید باشد) و دردهای کششی در کناره های شکم هستند، زیرا رحم در حال رشد رباط های گردی را که به حمایت از آن کمک می کند، به تنهایی یا با هم کشیده می شود. بیشتر این علائم با پیشرفت بارداری کاهش می یابند. علائم و نشانه های بارداری تا هفته دوازدهم به قدری مشخص می شود که تشخیص آن به ندرت مشکل ساز است.

آزمایش‌های بیولوژیکی برای بارداری به تولید گنادوتروپین کوریونی، یک هورمون محرک تخمدان، توسط جفت (ارگان موقتی که در رحم برای تغذیه جنین و دفع مواد زائد آن رشد می‌کند) بستگی دارد. در عمل، آزمون‌ها دقتی در حدود 95 درصد دارند، اگرچه تست‌های منفی کاذب ممکن است در یک سری موارد تا 20 درصد نیز اجرا شوند.

گزارش های منفی کاذب اغلب در اواخر بارداری به دست می آید، زمانی که ترشح گنادوتروپین جفتی به طور معمول کاهش می یابد. احتمال نه تنها منفی کاذب، بلکه آزمایش های مثبت کاذب، آزمایش ها را در بهترین حالت به جای شواهد مطلق وجود یا عدم وجود حاملگی محتمل می کند. گنادوتروپین کوریونی در خون یا ادرار یک زن فقط نشان می دهد که او دارای بافت زنده جفت است. در مورد وضعیت جنین چیزی نمی گوید. در واقع، بیشترین تولید گنادوتروپین کوریونی در برخی از ناهنجاری ها و اختلالات جفتی رخ می دهد که می توانند در غیاب جنین ایجاد شوند.

آزمایشات با استفاده از موش های نابالغ (آزمون Aschheim-Zondek) و موش های نابالغ بسیار دقیق هستند. آزمایشات با استفاده از خرگوش (تست فریدمن) تا حد زیادی با آزمایش های سریع تر و ارزان تر قورباغه و وزغ جایگزین شده است.

استفاده از وزغ درختی پنجه دار آفریقای جنوبی ماده، Xenopus laevis، بر این اساس است که این حیوان طی چند ساعت پس از تزریق چند میلی لیتر ادرار از یک زن باردار، تخمک گذاری کرده و تخم های قابل مشاهده را بیرون می کشد. . قورباغه معمولی نر، Rana pipiens، اسپرماتوزوا را در صورت درمان به همان روش بیرون می‌کشد. هر دوی این تست‌ها تا حدودی رضایت‌بخش نیستند، زیرا واکنش‌های مثبت کاذب غیر معمول نیستند.

چندین آزمایش واکنش ایمونولوژیک که مورد استفاده متداول است بر اساس مهار هماگلوتیناسیون (لخته شدن گلبول های قرمز) است. زمانی که گنادوتروپین جفتی انسانی (HCG) در ادرار یا خون زن به آنتی سرم گنادوتروپین جفتی انسان (سرم خون خرگوش حاوی آنتی بادی های HCG) در حضور ذرات (یا گلبول های قرمز) پوشیده شده با گنادوتروپین جفتی انسان اضافه شود، آزمایش مثبت به دست می آید. . هورمون زن از ترکیب ذرات پوشش داده شده و آنتی بادی جلوگیری می کند و آگلوتیناسیون رخ نمی دهد. اگر گنادوتروپین کوریونی در ادرار او وجود نداشته باشد، آگلوتیناسیون رخ می دهد و آزمایش منفی است.

چندین “علائم” که توسط پزشک در طول معاینه ذکر شده است نشان می دهد که ممکن است بیمار در ماه های اولیه بارداری باشد. تیره شدن هاله پستان (حلقه کوچک و رنگی اطراف نوک پستان) و برجسته شدن غدد چربی اطراف نوک پستان (غدد مونتگومری)؛ تغییر رنگ ارغوانی مایل به قرمز بافت فرج، واژن و دهانه رحم؛ نرم شدن دهانه رحم و قسمت تحتانی رحم و البته بزرگ شدن و نرم شدن خود رحم نشانه بارداری است اما لزوماً دلیلی بر بارداری نیست.

شرایطی که ممکن است با بارداری اشتباه گرفته شود

سایر شرایط ممکن است تشخیص حاملگی را گیج کنند. فقدان قاعدگی می تواند ناشی از بیماری مزمن، اختلالات عاطفی یا غدد درون ریز، ترس از بارداری یا تمایل به بارداری باشد. حالت تهوع و استفراغ ممکن است منشا گوارشی یا روانی داشته باشد. حساس شدن سینه ها می تواند به دلیل اختلال هورمونی باشد.
هر شرایطی که باعث احتقان لگن شود، مانند تومور لگن، ممکن است باعث تیرگی بافت‌های تناسلی شود. گاهی اوقات یک تومور نرم رحم ممکن است حاملگی را شبیه سازی کند. اگر زن به طور منظم قاعدگی نداشته باشد، ممکن است مسئله بارداری مطرح شود. عدم وجود سایر علائم و نشانه های حاملگی نشان می دهد که او باردار نیست. تومورهای نادر تخمدان و رحم وجود دارند که آزمایشات بارداری مثبت کاذب را تولید می کنند. اگر رحم به عقب برگشته و به سختی قابل احساس باشد، یا اگر توسط تومور درون آن بزرگ شده باشد، ممکن است برای پزشک دشوار باشد که بارداری را بر اساس معاینه رد کند. با این حال، اگر سایر علائم بارداری وجود نداشته باشد و آزمایشات بارداری منفی باشد، به احتمال زیاد می توان حاملگی را رد کرد.

زنان بدون فرزندی که تمایل زیادی به بچه دار شدن دارند، گاهی از حاملگی کاذب یا کاذب (سئودوسیزیس) رنج می برند. آنها قاعدگی را متوقف می کنند، حالت تهوع صبحگاهی دارند، «احساس زندگی می کنند» و بزرگ شدن شکم ناشی از چربی و گاز روده است. در «ترم» ممکن است «درد زایمان» داشته باشند. علائم بارداری وجود ندارد. درمان با روان درمانی است.

زنان یائسه اغلب با توقف قاعدگی از بارداری می ترسند. اطلاعاتی مبنی بر اینکه آنها هیچ نشانه ای از بارداری را نشان نمی دهند معمولا به آنها اطمینان می دهد. ترشحات احتباس شده رحمی مایع خونی یا آبکی که در بالای دهان مسدود شده رحم (دهانه رحم) قرار می گیرد، از قاعدگی جلوگیری می کند، باعث نرم شدن و بزرگ شدن رحم می شود و ممکن است باعث شود که بیمار به این فکر کند که آیا باردار است یا خیر. هیچ نشانه دیگری از بارداری وجود ندارد و دهانه رحم سفت که توسط بافت اسکار بسته شده است، مشکل را توضیح می دهد.

مدت زمان بارداری

معمولاً بین تخمک گذاری و زایمان 266 تا 270 روز با حداکثر 250 تا 285 روز فاصله وجود دارد. پزشکان معمولاً با اضافه کردن هفت روز به اولین روز آخرین قاعدگی و شمارش 9 ماه تقویمی، تاریخ زمان تخمینی زایمان را تعیین می کنند. یعنی اگر آخرین دوره در 10 ژانویه شروع شده باشد، تاریخ زایمان 17 اکتبر است. دادگاه های حقوقی برای تعیین مشروعیت کودک،یک بارداری ممکن است دوره های بسیار کوتاه تر یا بسیار طولانی تر از حاملگی را در دوره های ممکن بپذیرند.  یک دادگاه در ایالت نیویورک بارداری 355 روزه را مشروع پذیرفته است. دادگاه های بریتانیا 331 و 346 روز را با تایید مشاوران پزشکی مشروع تشخیص داده اند. نوزادان کاملاً رشد یافته 221 روز پس از اولین روز آخرین قاعدگی مادر متولد شده اند.
از آنجایی که معمولا تاریخ دقیق تخمک گذاری مشخص نیست، به ندرت می توان تخمین دقیقی از تاریخ زایمان انجام داد. احتمال تولد نوزاد در تاریخ دقیق تخمین زده شده از قانون فوق 5 درصد است. 25 درصد احتمال دارد که در چهار روز قبل یا بعد از تاریخ تخمینی متولد شود. 50 درصد احتمال دارد که تحویل در تاریخ تخمینی به اضافه یا منهای هفت روز انجام شود. 95 درصد احتمال دارد که نوزاد در 14 روز به اضافه یا منهای از تاریخ تخمینی زایمان متولد شود.

تغییرات آناتومیک و فیزیولوژیک بارداری طبیعی

تغییرات در اندام‌ها و بافت‌ها که مستقیماً با فرزندآوری مرتبط است

تخمدان ها

تخمدان های یک زن جوان غیرباردار که از سلامت خوبی برخوردار است هر ماه دچار تغییرات چرخه ای می شود. این تغییرات حول یک فولیکول یا “کیسه تخمک” متمرکز می شوند. یک فولیکول جدید پس از هر دوره قاعدگی ایجاد می شود، یک تخمک را بیرون می اندازد (تخمک گذاری)، و پس از تخمک گذاری، ساختار جدیدی (جسم زرد) را تشکیل می دهد.

اگر تخمک بارور شود، برای مدت کوتاهی توسط هورمون های تولید شده توسط جسم زرد حفظ می شود. پروژسترون و استروژن ترشح شده توسط جسم زرد برای حفظ بارداری در ماه های اولیه آن ضروری هستند. اگر حاملگی اتفاق نیفتد، تخمک متلاشی می شود و جسم زرد کوچک می شود. با کوچک شدن، اثر محرک هورمون های آن، پروژسترون و استروژن، از آندومتر (پوشش داخلی رحم) خارج می شود و قاعدگی رخ می دهد. سپس چرخه دوباره شروع می شود.

بارداری، اگر اتفاق بیفتد، جسم زرد را با استفاده از هورمون های تولید شده توسط جفت جوان حفظ می کند. جسم زرد در حاملگی انسان پس از چند هفته اول ضروری نیست زیرا جفت عملکرد آن را به دست می گیرد. در واقع، زمانی که جسم زرد در اوایل روز 41 پس از لقاح برداشته شده باشد، بارداری انسان بدون مزاحمت ادامه دارد. به تدریج جفت یا پس از زایمان شروع به تولید پروژسترون و استروژن خود می کند. در روز هفتادم بارداری، جفت بدون شک می تواند جایگزین جسم زرد شود بدون اینکه حاملگی را در حین انتقال عملکرد به خطر بیندازد. در پایان بارداری جسم زرد معمولاً پسرفت می کند تا جایی که دیگر یک ویژگی برجسته تخمدان نیست.

در طی چند ماه اول بارداری، تخمدان حاوی جسم زرد فعال به طور قابل توجهی بزرگتر از تخمدان دیگر است. در طول بارداری، هر دو تخمدان معمولاً در نتیجه تحریک گنادوتروپین جفتی با کیسه های تخم پر از مایع پوشیده می شوند. در پایان بارداری، بیشتر این فولیکول ها به تدریج پسرفت کرده و ناپدید شده اند.

خون رسانی به هر دو تخمدان در دوران بارداری افزایش می یابد. هر دو غده اغلب پلاک هایی از مواد گوشتی قرمز روشن را بر روی سطوح خود نشان می دهند که اگر به صورت میکروسکوپی بررسی شوند، تغییر سلولی معمول بارداری را نشان می دهند که به آن واکنش دسیدوال می گویند. در این واکنش، سلول هایی ایجاد می شوند که شبیه سلول های پوشش داخلی رحم باردار هستند. آنها ناشی از سطوح بالای هورمونی هستند که در دوران بارداری رخ می دهد و پس از پایان بارداری ناپدید می شوند.

رحم و رشد جفت در بارداری

رحم عضوی با دیواره ضخیم و گلابی شکل است که طول آن هفت سانتی متر (حدود 2.75 اینچ) و وزن آن 30 گرم (حدود یک اونس) در یک زن ناباردار در اواخر نوجوانی است. دارای انتهای پایینی دکمه مانند، دهانه رحم است که با بخش بزرگتر پیازی به نام جسم ادغام می شود. بدن تقریباً سه چهارم رحم را تشکیل می دهد. یک حفره صاف و مثلثی شکل در داخل رحم وجود دارد. در ترم، رحم یک استوانه بزرگ، دیواره نازک، توخالی، الاستیک و پر از مایع است که طول آن تقریباً 30 سانتی متر (حدود 12 اینچ) است، وزن آن تقریباً 1200 گرم (2.6 پوند) است و ظرفیت آن بین 4000 تا 5000میلی لیتر (4.2 تا 5.3 لیتر) است.

216200919283571724117824052401811665449 - بارداری

بزرگتر شدن رحم در نتیجه بارداری به دلیل افزایش قابل توجه تعداد فیبرهای عضلانی، عروق خونی، اعصاب و عروق لنفاوی در دیواره رحم است. همچنین افزایش پنج تا ده برابری در اندازه فیبر عضلانی فردی و بزرگ شدن قابل توجهی در قطر رگ‌های خونی و لنفاوی وجود دارد.

در هفته های اول بارداری، شکل رحم تغییر نمی کند، اما اندام به تدریج نرم تر می شود. در هفته چهاردهم یک کروی مسطح یا پهن تشکیل می دهد. دهانه رحم فیبری به طور قابل ملاحظه ای نرم تر می شود و یک پلاگ مخاطی محافظ در داخل حفره خود پیدا می کند، اما در غیر این صورت قبل از زایمان کمی تغییر می کند. قسمت تحتانی جسم، تنگه، ابتدا دراز می شود و سپس، همانطور که محتویات رحم فضای بیشتری را می طلبد، کشیده می شود و باز می شود تا تشکیل کاسه ای شکل به نام بخش تحتانی رحم را تشکیل دهد. ماهیت فیبری دهانه رحم باعث می شود که در برابر این عمل آشکار شده مقاومت کند.

دیواره رحم در طول بارداری توسط کانسپتوس در حال رشد، به عنوان کل محصول لقاح، کشیده و نازک می شود و توسط مایعی که آن را احاطه کرده است. در اصطلاح، این فرآیند رحم را به یک استوانه الاستیک و پر از مایع تبدیل می کند. در اواخر بارداری است که دهانه رحم به تدریج نازک و نرم می شود. در طول زایمان برای عبور نوزاد گشاد می شود.

با پیشرفت بارداری، رحم از لگن خارج شده و حفره شکمی را پر می کند. در نزدیکی بالا سنگین است به طوری که به جلو می افتد و به دلیل روده بزرگ در سمت چپ، به سمت راست می چرخد. روی دیافراگم فشار می آورد و سایر اندام ها را کنار می زند. رحم ممکن است چندین هفته قبل از ترم به سمت پایین در لگن فرو رود، در فرآیندی که به عنوان روشن شدن یا افتادن شناخته می شود. این اتفاق زمانی رخ می دهد که سر جنین به داخل لگن پایین می آید. در برخی از زنان، به‌ویژه آنهایی که بچه‌دار شده‌اند، تا زمان شروع زایمان، رعد و برق رخ نمی‌دهد. روشن شدن ممکن است در زنانی که دارای لگن غیرطبیعی کوچک، جنین بزرگ یا جنینی که در وضعیت غیرطبیعی خوابیده است غیرممکن باشد.

برای مدت کوتاهی پس از لقاح، کانسپتوس، ساختار حباب مانندی به نام بلاستوسیست، بدون چسبندگی در حفره رحم قرار دارد. سلول هایی که به جنین تبدیل می شوند (دیسک جنینی) یک لایه ضخیم در یک طرف حباب تشکیل می دهند. در جای دیگر، دیواره های حباب از یک لایه سلول تشکیل شده است. این سلول‌ها تروفوبلاست هستند که توانایی خاصی در چسبیدن و حمله به دیواره رحم دارند. تروفوبلاست بعداً در رشد جفت یا بعد از زایمان نقش مهمی ایفا می کند. کانسپتوس در روز پنجم یا ششم پس از لقاح با دیواره رحم تماس پیدا می کند. پس از تماس، بلاستوسیست فرو می ریزد و یک دیسک گرد با توده جنینی روی سطح و تروفوبلاست در برابر آندومتر (پوشش رحم) تشکیل می دهد. بخشی از تروفوبلاست که با آندومتر در تماس است به بافت مادری رشد کرده و به آن حمله می کند. متلاشی شدن همزمان آندومتر به کانسپتوس اجازه می دهد تا در دیواره رحم فرو برود.

به زودی کل بلاستوسیست در آندومتر مدفون می شود. تکثیر تروفوبلاست روی قسمتی از حباب فرو ریخته که در مقابل جنین قرار دارد، بخشی از روش لانه گزینی است که به پوشاندن بلاستوسیست کمک می کند. پس از چند روز، حفره ای تشکیل می شود که همان رابطه ای را با دیسک جنینی دارد که حفره بلاستوسیست قبلا انجام می داد. این حفره تبدیل به حفره کوریونی پر از مایع می شود که حاوی جنین است. در نهایت حاوی مایع آمنیوتیکی است که جنین، خود جنین و بند ناف را احاطه کرده است.

ساقه بدن، که تبدیل به بند ناف می شود، سپس شروع به جدا کردن جنین از سینسیتیوتروفوبلاست، لایه بیرونی تروفوبلاست که در مقابل آندومتر قرار دارد، می کند. پوشش داخلی تروفوبلاست سیتوتروفوبلاست نامیده می شود. همانطور که سینسیتیوتروفوبلاست به داخل آندومتر پیش می رود، شاخه های کوچکی از شریان های رحمی را احاطه می کند که حاوی خون مادر هستند. فرسایش اندومتر در اطراف این سینوس های خونی به آنها اجازه می دهد تا به حفره های کوچک در تروفوبلاست باز شوند.

سیتوتروفوبلاست که حفره را می‌پوشاند، انگشتان سلول‌های در حال تکثیر را تشکیل می‌دهد که به داخل سینسیتیوتروفوبلاست گسترش می‌یابند. پس از رشد جفت، این انگشتان هسته پرزهای جفت مانند ریشه خواهند بود، ساختارهایی که مواد مغذی و اکسیژن را از خون مادری که آنها را حمام می کند جذب می کنند. این اولین قدم در گردش خون رحمی جفتی است که تمام مواد لازم برای زندگی و رشد جنین را تامین می کند و مواد زائد را از آن خارج می کند. در هفته سوم بارداری، سینسیتیوتروفوبلاست یک لایه سلولی تشکیل می‌دهد که پرزهای در حال رشد را می‌پوشاند و لاکون‌های سنسیشیال یا حفره‌های کوچک بین پرزها را می‌پوشاند.

کانسپتوس در آندومتر مدفون است و تمام سطح آن در این زمان توسط پرزهای در حال رشد پوشیده شده است. اکنون بخش بزرگی از دیواره کوریونی سیتوتروفوبلاست است. انگشتان سیتوتروفوبلاست به شکل توده های سلولی تا لایه سنسیشیال گسترش می یابند. به زودی پس از آن، لایه‌ای از بافت همبند یا مزودرم به درون پرزها رشد می‌کند که اکنون شاخه‌هایی را تشکیل می‌دهند که در فضاهای پر از خون در آندومتر مجاور کانسپتوس پخش می‌شوند.

در پایان هفته سوم، پرزهای کوریونی که سطح خارجی کیسه کوریونی را تشکیل می دهند توسط یک لایه ضخیم از سیتوتروفوبلاست پوشیده شده و دارای یک هسته بافت همبند هستند که درون آن عروق خونی جنینی شروع به رشد می کنند. رگ هایی که از کیسه زرده به وجود می آیند، با سیستم عروقی اولیه در جنین متصل می شوند. با پیشرفت رشد، لایه سیتوتروفوبلاست شروع به پسرفت می کند. در ماه پنجم بارداری از بین می رود.

نزدیکترین لایه آندومتر به کانسپتوس متجاوز، با بقایای سینسیتیوتروفوبلاست مهاجم، صفحه نازکی از سلولها به نام decidua basalis، جزء مادری جفت بالغ تشکیل می شود. هنگامی که جفت خارج می شود، قسمت جنینی جفت – پرزها و رگ‌های خونی موجود در آنها – توسط بدن دریاچه‌ای از خون مایع از دسیدووا بازالیس جدا می‌شود. این استخر از ادغام فضاهای بین پرزها ایجاد شده است. فضاهای بین پرز به نوبه خود از شکاف سنسیشیال در مفهوم جوان تشکیل شده است. خون مادر از شاخه های شریان های رحمی وارد این توده خونی می شود. استخر توسط وریدهای رحم تخلیه می شود. در اثر در هم آمیختن پرزها و شاخه های آنها چنان خفه می شود که با بازرسی کامل تداوم آن از بین می رود.

حفره کوریونی حاوی مایعی است که جنین در آن شناور است. با بزرگتر شدن پوسته یا سطح بیرونی آن، decidua capsularis، که بخشی از آندومتر است که پس از لانه گزینی در کنار جنین دور از جنین (یعنی سمت آبمبریونیک) رشد کرده است، نازک تر می شود. پس از 12 هفته یا بیشتر، پرزهای این سمت، که سمتی است که به سمت حفره رحم هدایت می‌شود، ناپدید می‌شوند و کوریون صافی که امروزه کوریون لاو نامیده می‌شود، باقی می‌ماند. کوریون فروندوزوم بخشی از مفهوم است که با بزرگتر شدن پرزها در کنار پوسته کوریونی در کنار دیواره رحم شکل می گیرد. جفت دیسکی شکل از کوریون فروندوزوم و دسیدووا بازالیس ایجاد می شود.

جفت معمولی ساختاری دیسکی شکل به قطر تقریباً 16 تا 20 سانتی متر (حدود شش تا هفت اینچ)، ضخامت سه یا چهار سانتی متر (حدود 1.2 تا 1.6 اینچ) در ضخیم ترین قسمت آن و وزن بین 500 تا 1000 گرم (1.1 و 2.2 پوند). در لبه های خود نازک تر است، جایی که به کوریون غشایی متصل می شود که در تمام سطح داخلی رحم پخش می شود و حاوی جنین و مایع آمنیوتیک است. آمنیون، غشای نازک‌تر، به سطح داخلی کوریون چسبیده و آن را می‌پوشاند. سطح داخلی یا جنینی جفت براق، صاف است و توسط تعدادی از رگ های خونی جنینی منشعب می شود که در نقطه ای – معمولاً مرکز جفت – جایی که بند ناف می چسبد به هم می رسند. سمت مادری یا رحمی جفت، که توسط decidua basalis نازک و پوسته پوسته پوشیده شده است، قسمتی از پوشش رحم، خشن و قرمز مایل به ارغوانی است و ظاهری خام دارد.هنگامی که جفت بریده می شود، به نظر می رسد که داخل آن از یک ماتریکس نرم، خزنده یا اسفنجی تشکیل شده است که می توان خون نیمه جامد یا لخته شده را که هنگام جدا شدن از دیواره رحمی که به آن متصل شده است، فشرده کرد. بررسی دقیق نشان می دهد که پرزها و شاخه های آنها یک توده درخت مانند (درخت مانند) را در دریاچه خون عظیم فضای بین پرزها تشکیل می دهند. پرزهای لنگر از سمت جنین به سمت بیرون امتداد می یابند و با decidua basalis ترکیب می شوند تا شکل اندام را حفظ کنند. برخی دیگر، جلبک مانند، آزادانه در دریاچه خون شناور هستند. پارتیشن‌های تقسیم‌کننده که از پوسته تروفوبلاست تشکیل شده‌اند، از سمت دسیدوال به فضای بین پرزها می‌رسند. آنها جفت را به 15 یا 20 قسمت تقسیم می کنند که به آنها لپه می گویند.
این اختلالات در عملکرد معده حداقل تا حدودی مسئول عدم تحمل غذاهای چرب، سوء هاضمه، احساس ناراحتی در قسمت بالای شکم و سوزش معده است که اغلب زنان باردار در دوره‌ای از بارداری خود تجربه می‌کنند.

عضلانی نه تنها معده بلکه کل دستگاه روده نیز قدرت تونیک خود را از دست می دهد. در نتیجه پریستالسیس، مجموعه حرکات موج مانند روده ها کند می شود، مدت زمانی که غذا از مجرای روده عبور می کند طولانی می شود و کم و بیش رکود محتویات روده وجود دارد.

یبوست و هموروئیدی که باعث درد و خونریزی مقعدی می شود از شکایات رایج در دوران بارداری است. یبوست ناشی از عدم تناسب دستگاه روده و رکود محتویات روده است. زنان باردار همچنین ممکن است به دلیل فشار رحم بر قسمت تحتانی روده و مهار یک محرک رفلکس، به نام رفلکس معده، از معده به راست روده، میل به اجابت مزاج را از دست بدهند. مکانیسم دوم، که به عملکرد طبیعی معده بستگی دارد، مسئول افزایش فعالیت روده تحتانی است که به دنبال افزایش فعالیت معده، مانند فعالیت ناشی از غذا خوردن، انجام می شود. این رفلکس است که باعث می شود بسیاری از افراد در عرض یک ساعت یا بیشتر پس از خوردن یک وعده غذایی کامل، تمایل به اجابت مزاج داشته باشند. هموروئید – وریدهای بسیار بزرگ شده یا واریسی در قسمت تحتانی راست روده – که در دوران بارداری ظاهر می شوند به دلیل یبوست، سکون خون در وریدهای لگن و فشار رحم بزرگ شده بر روی رگ های خونی در لگن است.

کبد در بارداری

کبد، که نقش اساسی در بسیاری از فرآیندهای حیاتی ایفا می کند – فرآیندهای متنوعی مانند شرکت در متابولیسم مواد مغذی و ویتامین ها و حذف مواد زائد متابولیسم – در طول بارداری از نظر آناتومیک و عملکرد تغییر می کند تا بار اضافی را که بر روی آن وارد می شود، برآورده کند. توسط ارگانیسم مادر، رحم در حال بزرگ شدن، و تا حدی جنین در حال رشد.

توانایی کبد برای سنتز پروتئین ها و تامین مواد معدنی و مواد مغذی در پاسخ به افزایش نیازهای بافت مادر و جنین افزایش می یابد. کبد با مقادیر بسیار زیاد هورمون هایی که در خون مادر در دوران بارداری گردش می کنند، تنظیم می شود. این به دفع یا سم زدایی مقادیر بیشتری از مواد زائد تولید شده توسط فرآیندهای متابولیک در جنین در حال رشد، رحم بزرگ شده و بافت های مادر کمک می کند. علاوه بر این، رگ‌های خونی در کبد بزرگ می‌شوند تا حجم بیشتری از خون در رگ‌های خونی مادر را در خود جای دهند. در عین حال، کبد باید تعداد بیشتری از گلبول های قرمز در گردش را جبران کند.

در پاسخ به این خواسته‌ها، اندازه و وزن کبد افزایش می‌یابد و رگ‌های خونی آن بزرگ‌تر می‌شوند، اما در غیر این صورت ساختار آناتومیک آن در طول بارداری نسبتاً کمی تغییر می‌کند.

هورمون های تولید شده توسط جفت و تغییرات متابولیک در ارگانیسم مادر، به جای جنین، عواملی هستند که نه تنها برای افزایش کار کبد بلکه برای بسیاری از تغییرات فیزیکی و عملکردی که در دوران بارداری ظاهر می شوند، مسئول هستند.

مجاری ادراری

تغییراتی که در دوران بارداری در مثانه و مجرای ادرار رخ می دهد به شل شدن عضلات حمایت کننده این ساختارها، تغییر موقعیت و فشار نسبت داده می شود.

رحم روی مثانه قرار دارد و در اوایل بارداری به آن فشار می آورد. بعداً رحم از لگن خارج می شود. همانطور که رحم بزرگتر می شود و به سمت بالا حرکت می کند، مثانه به سمت جلو هل داده می شود و به سمت بالا کشیده می شود. مجرای ادرار، لوله ای که ادرار از طریق آن از مثانه خارج می شود، کشیده و منحرف شده است. با وقوع این انحرافات، دیواره مثانه ضخیم می شود، رگ های خونی بزرگ می شوند و مایع در بافت هایی که دیواره مثانه را تشکیل می دهند جمع می شود. نتایج تورم، سکون خون در رگ‌های خونی و مقداری التهاب مکانیکی دیواره مثانه است.

زن احتمالاً در ماه های اولیه بارداری که رحم سنگین بر مثانه فشار می آورد، مکرراً ادرار می کند. تکرر ادرار در اواسط بارداری کمتر دیده می شود، اما پس از فرود آمدن نوزاد به لگن نزدیک به زمان زایمان، تکرار می شود. از آنجایی که مثانه و مجرای ادرار توسط رحم در حال رشد به سمت بالا کشیده شده و منحرف می شوند، عضلات کشیده شده که ادرار را کنترل می کنند کارایی کمتری دارند و ممکن است زن هنگام سرفه، عطسه یا خنده، مقداری ادرار را به طور غیرارادی از دست بدهد. این به عنوان بی اختیاری استرس شناخته می شود.

تورم، التهاب مکانیکی و سکون خون در رگ های خونی مثانه در نزدیکی پایان بارداری باعث عفونت مثانه می شود که یکی از علائم آن درد در هنگام ادرار است. بررسی میکروسکوپی ادرار برای افتراق بین تأثیر بارداری بر عملکرد مثانه و علائم ناشی از عفونت مثانه ضروری است. عفونت مثانه درمان نشده ممکن است بعداً به مشکلات جدی دستگاه ادراری منجر شود.

تغییرات در ساختار و عملکرد حالب ها، دو لوله لاستیکی و اسپاگتی مانند که ادرار را از کلیه ها به مثانه منتقل می کنند، در 80 درصد از تمام بارداری ها وجود دارد. با پیشرفت بارداری، هر حالب بزرگتر می شود، به طوری که به جای تشکیل یک خط تقریبا مستقیم به سمت پایین از کلیه، در چندین منحنی پهن قرار می گیرد. علاوه بر این، هر دو حالب، به ویژه حالب سمت راست، به شدت گشاد می شوند، به طوری که ادرار بسیار آهسته جریان می یابد یا در آنها جمع می شود.

قسمت قیفی مانند کلیه که لگن کلیه نام دارد نیز متسع می شود. با این اتساع لگن کلیه و حالب ها نیز تونیک یا انقباض در لگن کلیه و حالب ها از بین می رود. این از دست دادن تونیک در دوران بارداری مشابه آنچه در توضیح تغییرات در دستگاه روده ذکر شده است. از آنجایی که انقباض پریستالسیس در حالب است که ادرار را از کلیه به سمت پایین به سمت مثانه می راند، سکون ادرار در حالب در دوران بارداری تشدید می شود. در حالت غیر باردار فشار هیدرواستاتیک در کلیه بیشتر از مثانه است. در دوران بارداری وضعیت معکوس است. این تغییر فشار باعث افزایش بیشتر سکون ادرار در حالب و لگن کلیه می شود. در نتیجه عفونت‌های مثانه در دوران بارداری جدی‌تر هستند، زیرا احتمال درگیری کلیه‌ها بیشتر است.

پس از زایمان، حالب ها به سرعت به وضعیت طبیعی خود باز می گردند.

کلیه افراد سالم به طور انتخابی آب، سدیم، پتاسیم، کلرید، پروتئین و سایر مواد را از خون فیلتر و ترشح می کند. سپس آب و عناصر ضروری را به مقدار لازم برای حفظ تعادل مایعات، الکترولیتی و سایر مواد شیمیایی در بدن بازجذب می کند. همچنین مواد زائد متابولیسم را از خون فیلتر کرده و از طریق ادرار دفع می کند. در دوران بارداری کلیه به انجام این وظایف ادامه می دهد. بار کاری که روی آن گذاشته می شود، به دلیل افزایش مقدار آب و خون و میزان متابولیسم در دوران بارداری بیشتر است.

در اوایل بارداری ترشح مقادیر زیادی ادرار رقیق با کاهش اسیدیته همراه با فشار رحم به مثانه باعث تکرر ادرار و دفع ادرار شبانه می شود. ادرار کمتری در اواخر بارداری دفع می شود. ذخیره مقادیر زیادی نیتروژن به عنوان بخشی از متابولیسم پروتئین ها باعث کاهش دفع ادراری اوره و نیتروژن کل در دوران بارداری می شود.

اگرچه بسیاری از زنان باردار سالم گاهی ردی از پروتئین (آلبومین) را در ادرار خود نشان می دهند، اما تشخیص حتی مقادیر کمی پروتئین در ادرار دلیلی برای هوشیاری پزشک است، زیرا هر چیزی بیش از مقدار بسیار کم ممکن است اولین علامت پره اکلامپسی یا بیماری کلیوی قریب الوقوع باشد که هر دو عوارض جدی هستند.

توانایی کلیه برای بازجذب قند (گلوکز) در دوران بارداری کمتر است و به همین دلیل بسیاری از زنان باردار دوره های گذرا دارند که در طی آن ادرار آنها حاوی مقادیر کمی گلوکز است. چنین زنانی توانایی متابولیزه کردن کربوهیدرات ها را مختل نمی کنند و سطح قند طبیعی در خون دارند. گلوکز در ادرار نیز ممکن است اولین علامتی باشد که فرد مبتلا به دیابت است. در نتیجه، یک زن باردار که ادرارش حاوی مقادیری گلوکز است، آزمایش می شود تا مطمئن شود که می تواند قند را به طور طبیعی متابولیزه کند.

بحث قبلی در مورد عملکرد کلیه نشان می‌دهد که یک زن باردار باید تحت مراقبت یک ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی باشد، که بخش ضروری آن معاینه دوره‌ای ادرار او از نظر پروتئین، قند، چرک، باکتری و سایر ترکیبات غیر طبیعی است.

خون

مقدار کل خون در بدن یک زن باردار تا زمان زایمان تقریباً 25 درصد افزایش یافته است. این افزایش به دلیل افزایش حجم پلاسمای خون (قسمت مایع خون) است که به دلیل احتباس مایعات به علاوه افزایش تعداد کل گلبول های قرمز خون ایجاد می شود. خون اضافی برای پر کردن عروق بزرگ رحم لازم است. همچنین خون بیشتری برای حمل اکسیژن و مواد مغذی مورد نیاز جنین و بافت های مادر و دفع مواد زائد مورد نیاز است. علاوه بر این، یک ذخیره محافظ در صورت خونریزی در هنگام زایمان است.

در دوران بارداری، اندام‌های سازنده خون، مانند مغز استخوان، گلبول‌های قرمز یا گلبول‌های قرمز بیشتری می‌سازند که آهن و اکسیژن را حمل می‌کنند. با وجود این، معمولاً تعداد گلبول های خون زنان باردار کاهش می یابد – تعداد گلبول های قرمز در هر میلی متر مکعب خون – زیرا مقدار پلاسمای خون تقریباً 30 درصد افزایش می یابد، در حالی که تعداد کل گلبول های قرمز فقط حدوداً افزایش می یابد. 20 درصد این منجر به کم خونی آشکار می شود. با این تغییرات، ویسکوزیته خون کاهش می یابد و هماتوکریت که مقادیر نسبی ترکیبات مایع و جامد خون را اندازه می گیرد، کمتر می شود. معمولاً در اوایل بارداری افزایش متوسطی در تعداد گلبول های سفید در هر میلی متر مکعب وجود دارد. این افزایش در اواخر بارداری ناپدید می شود.

اگر زن باردار سالم باشد و آهن کافی برای تولید هموگلوبین دریافت کند، تعداد گلبول‌های قرمز خون معمولاً کمتر از 3750000 سلول در میلی‌متر مکعب، هموگلوبین کمتر از 13.5 گرم در هر 100 میلی‌متر مکعب خون و هماتوکریت کمتر نمی‌شود. 35. (مقادیر طبیعی برای زنان غیرباردار 4200000-5400000 سلول، 13.8-14.2 گرم هموگلوبین و 37-47 هماتوکریت است.) پزشکان معمولاً هر دو ماه یک بار برای بیماران باردار خود به دلیل نیاز به ارزیابی مکرر شمارش خون انجام می دهند.

سیستم غدد درون ریز

بسیاری از غدد درون ریز در دوران بارداری بزرگتر می شوند و برخی از آنها تغییراتی را در عملکرد خود نشان می دهند. همه آنها پس از زایمان به حالت عادی باز می گردند.

اندازه لوب قدامی غده هیپوفیز در دوران بارداری افزایش می یابد، اما تولید گنادوتروپین های هیپوفیز، هورمون های محرک غدد جنسی، بلافاصله پس از شروع جفت شروع به تولید گنادوتروپین های کوریونی متوقف می شود. هیپوفیز به ترشح هورمون هایی ادامه می دهد که سایر غدد درون ریز را تحریک می کنند. در کوتاه مدت، با کاهش سطح استروژن مادر، یک هورمون محرک شیر، پرولاکتین، توسط هیپوفیز تولید می شود. لوب خلفی غده هیپوفیز در طول بارداری از نظر اندازه یا وزن تغییر نمی کند.

غده تیروئید به طور متوسط ​​بزرگ می شود، اما هیچ افزایش واقعی در عملکرد تیروئید در دوران بارداری وجود ندارد. اندازه غدد پاراتیروئید نیز در دوران بارداری افزایش می یابد، اما احتمالاً تحت تأثیر آن قرار نمی گیرند.

بخشی از پانکراس که انسولین ترشح می کند، جزایر لانگرهانس، بزرگتر می شود. هر افزایشی که در عملکرد نشان داده شود، ممکن است پاسخی متعادل به تقاضای بدن برای محصولات متابولیسم کربوهیدرات فرض شود. سطح انسولین پلاسما یا مواد شبه انسولین در پلاسما در دوران بارداری بیشتر است و تخریب انسولین نیز سریعتر است.

سطح خون و ادرار 17-هیدروکسی کورتیکواستروئیدها، هورمون هایی که بر متابولیسم پروتئین، چربی و کربوهیدرات تأثیر می گذارند و توسط غدد فوق کلیوی تولید می شوند، در دوران بارداری افزایش می یابد. اما هیچ اثر افزایشی از هورمون ها وجود ندارد، زیرا سطح بالاتر آنها با افزایش سطح ترانسکورتین، پروتئینی که آنها را غیرفعال می کند، جبران می شود.

با پیشرفت دوران بارداری، ترشح آلدوسترون، هورمون آدرنال که در احتباس نمک و آب در بدن نقش دارد، افزایش می یابد. پیشنهاد شده است که این یک مکانیسم محافظتی برای متعادل کردن تمایل پروژسترون به دفع یون‌های سدیم در ادرار است.

پوست

بارداری معمولا باعث افزایش ترشح چربی و غدد عرق در پوست می شود. بوهای بدن ممکن است بارزتر شوند. بسیاری از خانم‌ها متوجه می‌شوند که موهایشان نازک‌تر و خشک‌تر و ناخن‌هایشان شکننده‌تر می‌شود. برخی دیگر ممکن است مقدار بیشتری از موهای صورت و بدن ایجاد کنند. “ماسک بارداری” که به ویژه در افراد سبزه دیده می شود، رسوبی از رنگدانه قهوه ای رنگ در پوست پیشانی، گونه ها و بینی است. پف و ضخیم شدن پوست او ممکن است باعث شود که صورت زن باردار درشت و تقریباً مردانه به نظر برسد. افزایش رنگدانه، به ویژه پوست صاف در نوک سینه ها (آرئول سینه ها) و فرج، تقریباً جهانی است.

تغییر رنگ قرمز روشن کف دست ها و رگ های خونی قرمز تار عنکبوت مانند در پوست بازوها یا صورت در دوران بارداری غیرعادی نیست. بسیاری از این تغییرات با افزایش شدید سطح استروژن در جریان خون مادر مرتبط است. بیشتر تغییرات پس از زایمان ناپدید می شوند.

ترک‌هایی که در دوران بارداری روی سینه‌ها و شکم ظاهر می‌شوند، به دلیل پارگی بافت‌های الاستیک پوست است که همراه با بزرگ شدن سینه‌ها، گشاد شدن شکم و رسوب چربی زیر پوست است. آنها خطوط قرمز صورتی یا بنفش در دوران بارداری هستند. خطوط بعد از زایمان به صورت زخم های دائمی در می آیند. برخی از زنان با وجود داشتن چندین فرزند هرگز دچار ترک‌های پوستی نمی‌شوند. برخی دیگر پس از یک بارداری بیشتر رنگ پوست خود را از دست می دهند. با این حال، ترک‌های پوستی را نمی‌توان شواهدی مبنی بر اینکه یک زن بچه‌دار کرده است در نظر گرفت، زیرا گاهی اوقات در زنانی که باردار نشده‌اند دیده می‌شود.

skin changes during pregnancy - بارداری

تغییرات متابولیک

تغییرات متابولیک در دوران بارداری از جمله بسیاری از تنظیماتی است که اندام های مادر برای برآوردن نیازهای ایجاد شده توسط افزایش سینه و بافت های تناسلی خود و رشد جنین (جنین و پس از زایمان) انجام می دهند. علاوه بر این، باید برای پاسخگویی به خواسته هایی که در دوران بارداری، زایمان و دوره پس از زایمان به بدن او وارد می شود، ذخایری ایجاد شود.

میزان متابولیسم پایه

مقدار اکسیژن مصرفی شاخصی از متابولیسم زن باردار در زمان استراحت است – متابولیسم پایه او. این میزان در ماه سوم بارداری شروع به افزایش می کند و ممکن است تا زمان زایمان میزان طبیعی (+10 درصد) را دو برابر کند. این میزان به نسبت خاصی با اندازه جنین افزایش می یابد و نشان دهنده اثرات فعالیت های مادر به علاوه فعالیت های جنین و ساختارهای رحمی است. افزایش نرخ متابولیسم پایه (BMR) به 20 یا 25 درصد در دوران بارداری، نشانه فعالیت بیش از حد غده تیروئید نیست.

وزن

اوایل بارداری معمولاً با کاهش وزن متوسط ​​همراه است که ناشی از بی اشتهایی زن و در برخی موارد حالت تهوع و استفراغ است. بین ماه سوم تا نهم بارداری بیشتر زنان حدود 9 کیلوگرم (20 پوند) یا بیشتر اضافه وزن پیدا می کنند. در حالت ایده آل، در طول بارداری، وزن بدن به میزان حدود 0.5 کیلوگرم (1 پوند) در هفته به دست می آید که در مجموع بیش از 9 تا 11.5 کیلوگرم (20 تا 25 پوند) نیست. در یک بارداری متوسط، وزن نوزاد، پس از زایمان و مایع داخل رحم حدود 4.5 کیلوگرم (10 پوند) است. وزن رحم و سینه ها با هم تقریباً 2.25 کیلوگرم (5 پوند) است. 2.25 کیلوگرم باقیمانده شامل مایعات و چربی ذخیره شده است. افزایش وزن بیش از 11.5 کیلوگرم معمولا نشان دهنده چربی و مایعاتی است که بیش از ذخیره مورد نیاز برای یک بارداری طبیعی است. یک زن در هنگام زایمان تقریباً 7 کیلوگرم (15 پوند) از دست می دهد و 2.25 کیلوگرم دیگر مایع ذخیره شده با کوچک شدن رحم از بین می رود. او در طول هفته های بعد از زایمان، کیلوگرم اضافی از دست نمی دهد مگر اینکه کالری دریافتی خود را محدود کند. چربی ذخیره شده در دوران بارداری کندتر از مایعات، پروتئین ها و کربوهیدرات های ذخیره شده از بین می رود.

افزایش وزن بیش از حد در دوران بارداری هم برای بیمار و هم برای پزشک نگران کننده است. اگرچه ممکن است فقط در نتیجه پرخوری باشد، اما ممکن است به دلیل اختلال در متابولیسم و ​​احتباس غیرطبیعی مایعات و املاح ایجاد شود. در مورد دوم ممکن است اولین علامت پره اکلامپسی باشد. افزایش 20 پوندی یا بیشتر بالاتر از افزایش وزن توصیه شده بر اساس شاخص توده بدنی قبل از بارداری، با افزایش قابل توجهی در خطر عوارض در زمان زایمان، از جمله اکلامپسی، نارسایی قلبی مادر، و نیاز مادر به تهویه همراه است.

پروتئین

در دوران بارداری، نیتروژن حاصل از متابولیسم پروتئین مصرفی، برای رشد جنین، جفت، رحم، سینه‌ها و سایر بافت‌های مادر مورد نیاز است. همچنین مقدار قابل توجهی نیتروژن برای افزایش حجم گلبول قرمز و پلاسمای خون مادر مورد نیاز است. تقاضای نیتروژن جنین در ابتدا اندک است، اما در ماه آخر بارداری تقریباً نیمی از کل پروتئین خود را به دست می آورد. در فرآیند جمع آوری این ذخیره و ایجاد ذخیره برای دوره پس از زایمان، زنی که رژیم غذایی مناسبی دارد در طول بارداری خود روزانه بین دو تا سه گرم نیتروژن حفظ می کند. تا پایان ترم، او و جنین تقریباً 500 گرم (حدود 1.1 پوند) نیتروژن به دست خواهند آورد.

کربوهیدرات ها

در دوران بارداری مقادیر بیشتری خون از طریق کلیه ها پردازش می شود، اما کلیه ها قادر به بازجذب مقادیر زیاد قند نیستند. در نتیجه، سطح پایین تری از قند در خون تحمل می شود و مقدار کمی قند از طریق ادرار دفع می شود. در دوران بارداری، سطح قند خون پس از ناشتا کمی پایین‌تر است، احتمالاً به این دلیل که انسولین کمتر قابل استفاده در خون برای تنظیم متابولیسم قند وجود دارد. تست های تحمل گلوکز خوراکی نشان دهنده افزایش طولانی مدت قند خون پس از مصرف گلوکز است. این ممکن است نشانه این باشد که مصرف کربوهیدرات ها با سرعت کمتری انجام می شود یا اینکه جذب گلوکز از دستگاه گوارش کندتر است. تست های تحمل گلوکز که به تزریق محلول قند در رگ ها بستگی دارد، تفاوتی بین زنان غیرباردار و غیر دیابتی باردار نشان نمی دهد. برخی از زنان برای اولین بار در دوران بارداری دیابت را نشان می دهند، وضعیتی که به آن دیابت بارداری گفته می شود. این امر به این دلیل اتفاق می افتد که بارداری بر بهره وری انسولین در زنان با ذخیره جزایر حاشیه ای پانکراس تأثیر می گذارد، بنابراین دیابت ممکن است ابتدا در طول بارداری آشکار شود.

چربی

کل لیپیدهای خون به طور متوسط ​​600 تا 700 میلی گرم در هر صد میلی لیتر خون در زنان غیرباردار است. آنها در اواخر بارداری به حدود 900 تا 1000 میلی گرم در هر صد میلی لیتر خون افزایش می یابند. این افزایش که شامل تمام بخش‌های چربی می‌شود، توضیح داده نشده است، اما شایان توجه است که افزایش چربی در دوره‌ای که جنین بیشتر بافت چربی (چربی) خود را به دست می‌آورد به اوج خود می‌رسد.

آب

بارداری با افزایش مقدار آب بدن و حجم کل مایعات بدن مشخص می شود. در طول بارداری بین 3500 تا 4000 میلی لیتر مایع (حدود 3.2 تا 3.6 لیتر) به مایع موجود در بافت های یک زن سالم اضافه می شود. رحم، جفت، مایع آمنیوتیک و جنین هر کدام تقریباً مقادیر مساوی دارند. علاوه بر آبی که حجم خون را افزایش می دهد، مایعات نیز در ماهیچه های مادر، بافت های نرم لگن، سینه ها و سایر بافت های او وجود دارد.

در اواخر بارداری مقدار قابل توجهی مایع احتباس شده در اندام تحتانی زن جمع می شود. این مایع است که باعث ایجاد گودی و تورم در پاها می شود که بسیاری از زنان باردار معمولی در طول یک یا دو ماه قبل از زایمان نشان می دهند.

احتباس مقادیر زیادی الکترولیت، به ویژه سدیم، با افزایش مقدار مایعات بدن همراه است. تقریباً 12 گرم سدیم در ماه حفظ می شود. علاوه بر تعادل مثبت سدیم، تعادل کلرید و پتاسیم مثبت در دوران بارداری وجود دارد. در نتیجه، آب اضافی برای حفظ تعادل محلول سدیم، کلرید و پتاسیم در خون، در مایع فضاهای بین سلول‌های بافتی و درون خود سلول‌ها مورد نیاز است. با این حال، تمام سدیم به مایع نمی رود. مقداری از آن ذخیره می شود و مقداری جایگزین پتاسیم در سلول ها می شود.

تعدادی از عوامل به تعادل مثبت سدیم کمک می کنند که به نوبه خود منجر به احتباس مایعات می شود. اینها شامل تغییرات در دفع سدیم و آب از کلیه ها می شود. افزایش احتباس آب در پاهای زن باردار؛ مقادیر زیادی از هورمون ها، به ویژه استروژن، که جفت ترشح می کند. و ترشح هورمون های آدرنال به ویژه آلدوسترون. دومی، به ویژه، ترشح سدیم کلیه ها را کاهش می دهد. از آنجایی که سدیم و آب با یکدیگر تعامل دارند، هر چیزی که به حفظ یکی کمک می کند منجر به حفظ دیگری می شود. تورم عمومی زمانی ظاهر می شود که تجمع سدیم و آب خیلی زیاد شود.

مواد معدنی

ذخایر و دریافت آهن و کلسیم زن باردار باید نه تنها برای نیازهای خودش بلکه برای نیاز جنین نیز کافی باشد. افزایش سطح مس سرم در دوران بارداری رخ می دهد. مادر مقداری فسفر ذخیره دارد اما باید به اندازه کافی از رژیم غذایی خود برای تامین بافت های خود و جنین به دست آورد. استفاده از فسفر و کلسیم به یکدیگر وابسته هستند، به طوری که استفاده از فسفر به کلسیم دریافتی بستگی دارد.

مراقبت های دوران بارداری و آزمایشات

رژیم غذایی مناسب مادر برای اطمینان از رشد مناسب جنین و همچنین حفظ سلامت مادر ضروری است. همانطور که در بالا توضیح داده شد، تنظیمات فیزیولوژیکی بدن یک زن باردار قابل توجه است و در نتیجه نیازهای تغذیه ای افزایش می یابد. بسیاری از پزشکان توصیه می کنند که زنان باردار برای اطمینان از دریافت کافی ویتامین، یک ویتامین قبل از تولد نیز مصرف کنند. ویتامین های دوران بارداری حاوی انواع ویتامین ها و مواد معدنی از جمله کلسیم، اسید فولیک و آهن هستند.

علاوه بر آگاهی از موادی که در دوران بارداری مفید هستند، آگاهی از اینکه کدام مواد مضر هستند و باید از آنها پرهیز شود به همان اندازه مهم است. مشخص شده است که الکل تراتوژن (باعث ایجاد ناهنجاری های رشدی در جنین) می شود. مصرف مقادیر زیاد تا متوسط ​​الکل در دوران بارداری باعث ایجاد سندرم الکل جنینی می شود که با اختلال در رشد و تکامل، ناهنجاری های صورت، نقص های قلبی و ناهنجاری های اسکلتی و مفاصل مشخص می شود. اثرات مصرف محدود الکل به خوبی شناخته شده نیست، اما اجتناب از هر مقدار الکل در طول بارداری توصیه می شود.اعتقاد بر این است که استعمال دخانیات در دوران بارداری وزن جنین هنگام تولد را کاهش می دهد و همچنین با جفت پریویا، جفت شکمی و افزایش فشار خون مادر همراه است. سندرم مرگ ناگهانی نوزاد، تاخیر در رشد ذهنی در دوران کودکی و سقط جنین خود به خودی نیز با سیگار کشیدن مرتبط است. محدود کردن استفاده از کافئین نیز تشویق می شود. اگرچه اعتقاد بر این نیست که اثرات تراتوژنیک داشته باشد، مصرف بیش از حد کافئین ممکن است دلیل وزن کم هنگام تولد در نوزادان باشد. قرار گرفتن مادر در معرض سطوح بالای آلودگی هوا نیز با وزن کم نوزاد هنگام تولد مرتبط است. داروهای بدون نسخه و همچنین داروهای تجویزی می توانند بر رشد جنین تأثیر منفی بگذارند و نباید مصرف شوند مگر اینکه با یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی مشورت شود.

سونوگرافی

استفاده از امواج صوتی با فرکانس بالا برای تولید یک تصویر گرافیکی از جنین در حال رشد – سونوگرافی – در حال تبدیل شدن به یک ابزار همه جا در پزشکی دوران بارداری است که اطلاعاتی در مورد وضعیت مورفولوژیکی و عملکردی جنین ارائه می دهد. معمولاً برای تخمین سن حاملگی جنین، شناسایی تعداد جنین، ارزیابی رشد، تعیین فعالیت قلب جنین و ارائه یک بررسی کلی از آناتومی جنین استفاده می شود. ظاهر جنین و جفت و حجم مایع آمنیوتیک را نیز می توان با استفاده از سونوگرافی تعیین کرد. در اکثر کشورهای اروپایی اسکن اولتراسوند به طور معمول در معاینات مامایی گنجانده می شود، اما، اگرچه به طور گسترده در ایالات متحده و کانادا استفاده می شود، گنجاندن آن در ارزیابی های استاندارد قبل از تولد توصیه نشده است. این اکراه بر اساس فقدان شواهد روشنی مبنی بر اینکه این روش تأثیر منفی ندارد است. خطرات نظری به دلیل ماهیت تهاجمی این تکنیک (یعنی امواج صوتی از بافت ها منعکس می شوند) درگیر هستند. با این حال، مطالعات تا به امروز، هیچ شواهدی از آسیب بافتی در هنگام استفاده از سونوگرافی تشخیصی نشان نداده‌اند و به نظر می‌رسد که مزایای این روش بیشتر از خطرات آن است.

sonography infant - بارداری

آمنیوسنتز

در روش آمنیوسنتز، مایع آمنیوتیک توسط سوزنی که از طریق شکم زن وارد می شود و با استفاده از سونوگرافی برای دور زدن جنین و جفت از رحم خارج می شود. نقایص نخاعی و مجموعه ای از ناهنجاری های ژنتیکی مانند سندرم داون و بیماری های اتوزومال مغلوب مانند بیماری تای ساکس و فیبروز کیستیک را می توان با آمنیوسنتز غربالگری کرد. همچنین می توان از آن برای تعیین جنسیت جنین و تشخیص بیماری های مرتبط با جنسی استفاده کرد. با این حال، همه نقایص مادرزادی را نمی توان با این روش تشخیص داد. این آزمایش معمولاً در هفته شانزدهم بارداری انجام می شود و نتایج آن چندین هفته طول می کشد. از خطرات بالقوه مرتبط با این روش، مهم ترین خطر از دست دادن جنین است که ممکن است در اثر اختلال جفت ایجاد شود.

نمونه برداری از پرزهای کوریونی

روش بازیابی یک نمونه پرز از کوریون (غشای خارجی جنین) داخل رحم شبیه آمنیوسنتز است اما می تواند خیلی زودتر در بارداری، بین هفته های 8 و 12 بارداری انجام شود. این آزمایش را می توان از طریق شکم یا واژن و دهانه رحم انجام داد. روش دوم با استفاده از تجسم اولتراسونیک انجام می شود و یک کاتتر نازک از طریق واژن به داخل رحم وارد می شود. سپس نمونه ای از پرزها از کوریون استخراج و بررسی می شود. در صورت دریافت نتایج نامطلوب، ختم بارداری در مراحلی زودتر از آمنیوسنتز امکان پذیر است. این روش نسبت به آمنیوسنتز خطر از دست دادن جنین کمی بالاتر دارد، احتمالاً به این دلیل که در مراحل اولیه رشد جنین انجام می شود. با استفاده از این تکنیک همچنین نگرانی وجود دارد که ممکن است کاهش یا ناهنجاری اندام جنین ایجاد شود، اما گزارش‌ها قطعی نیستند.

غربالگری آلفا فتوپروتئین

آلفا فتوپروتئین که توسط کیسه زرده و کبد جنین ریخته می شود، می تواند برای غربالگری نقایص لوله عصبی مانند آنسفالی و اسپینا بیفیدا (ناهنجاری رشدی که در آن نخاع به طور کامل محصور نشده است) استفاده شود. اندازه گیری سطوح بالا از آلفا فتوپروتئین در خون زنان بین هفته های 16 و 18 بارداری با این ناهنجاری مرتبط است. از آنجایی که سایر شرایط مانند حاملگی چند قلو، دست کم گرفتن سن حاملگی و مرگ جنین با سطوح بالای آلفا فیتوپروتئین همراه است، سونوگرافی باید برای کمک به رد این علل مختلف استفاده شود. سطوح پایین غیر طبیعی آلفا فتوپروتئین با بروز قابل توجهی از سندرم داون مرتبط است. میزان بالایی از نتایج مثبت کاذب با این تست همراه است، بنابراین به طور معمول توصیه نمی شود. این روش عمدتاً برای آن دسته از زنان با سابقه خانوادگی نقص لوله عصبی در نظر گرفته شده است.

تغییرات غیر طبیعی در بارداری

حاملگی خارج رحمی

حاملگی خارج از رحم حاملگی است که در آن کانسپتوس (محصولات لقاح – یعنی جفت، غشاء و جنین) در محلی غیر از محل طبیعی در پوشش حفره فوقانی رحم لانه گزینی یا چسبانده می شود. محل لانه گزینی ممکن است یا در یک مکان غیر طبیعی در داخل خود رحم یا در ناحیه ای خارج از رحم باشد. حاملگی خارج از رحم در خارج از حفره رحم تقریباً یک بار در هر 300 بارداری رخ می دهد. آنها یکی از عوامل اصلی مرگ و میر مادران هستند.

به طور معمول یک تخمک یا تخمک از تخمدان به لوله می رود، در لوله بارور می شود و به سمت پایین به داخل رحم حرکت می کند. خود را در پوشش قسمت فوقانی حفره رحم دفن می کند. ممکن است بیشتر به سمت پایین عبور کند و خود را به دیواره دهانه رحم (دهانه رحم) بچسباند و حاملگی دهانه رحمی ایجاد کند. این موارد نادر هستند و باعث خونریزی شدید واژن می شوند. کانسپتوس در عرض چند ماه پس از کاشت خارج یا کشف می شود.

اگر کانسپتوس خود را به قسمت تحتانی حفره رحم بچسباند، لانه گزینی کم است. هنگامی که لانه گزینی کم اتفاق می افتد، جفت روی دهانه رحم رشد می کند، به شکلی که جفت پریویا نامیده می شود. این باعث می‌شود که زن از طریق واژن خونریزی کند، زیرا جفت با شروع باز شدن دهانه رحم در اواخر بارداری، پاره می‌شود.

هنگامی که تخمک بارور شده در فضای باریک یا زاویه حفره رحم در نزدیکی محل اتصال رحم با لوله فالوپ لانه گزینی می کند، به آن حاملگی زاویه ای می گویند. بسیاری از حاملگی های زاویه ای با سقط جنین خاتمه می یابد. برخی دیگر به ترم می روند اما پیچیده هستند زیرا جفت پس از تولد نوزاد به درستی از دیواره رحم جدا نمی شود. حاملگی زاویه ای با حاملگی قرنیه ای متفاوت است که در کنار یک رحم دولوبی یا دو شاخ ایجاد می شود.

لانه گزینی در قسمت باریک لوله فالوپ یا رحم، که در دیواره رحم قرار دارد، چیزی را ایجاد می کند که حاملگی بینابینی نامیده می شود. این تقریباً در 4 درصد از حاملگی های خارج از رحم رخ می دهد. حاملگی بینابینی دیواره رحم را به تدریج کشیده می شود تا اینکه – معمولاً بین هفته هشتم و شانزدهم بارداری – دیواره به شکل انفجاری پاره می شود و خونریزی فراوان به داخل شکم ایجاد می شود.

اکثر افراد حاملگی خارج از رحم را با حاملگی لوله ای مرتبط می دانند، زیرا اکثر حاملگی های خارج از رحم در لوله های رحمی اتفاق می افتد. لوله خارج از رحم دارای سه قسمت است: تنگه، بخش باریکی در نزدیکی رحم. آمپول که پهن تر و قابل اتساع تر است. و Infundibulum، بخش شعله ور و شیپور مانند لوله نزدیک به تخمدان. حاملگی خارج رحمی لوله ای با ناحیه لوله ای که در آن کاشته شده است مشخص می شود. حاملگی ایستمی با بارداری آمپول یا اینفاندیبولوم متفاوت است زیرا لوله باریک نمی تواند منبسط شود. پارگی لوله آسیب دیده همراه با خونریزی شدید داخل شکمی در اوایل، معمولاً در عرض هشت هفته پس از لقاح رخ می دهد.

حاملگی‌های آمپولار، که بسیار شایع‌ترین هستند، معمولاً یا با سقط لوله‌ای خاتمه می‌یابند که در آن جنین و زایمان بعد از رشد از طریق انتهای باز لوله به داخل شکم دفع می‌شوند. با پارگی لوله؛ یا، کمتر رایج، با جذب مفهوم.

گاهی اوقات لوله در بافت های متصل به دیواره لگن پاره می شود و حاملگی داخل رباط ایجاد می کند. به ندرت، جنین به داخل شکم دفع می شود و پس از زایمان به لوله متصل می شود. جنین زندگی می کند و رشد می کند. چنین وضعیتی به عنوان حاملگی شکمی ثانویه نامیده می شود. حاملگی های شکمی اولیه، که در آن تخمک بارور شده به اندام شکمی متصل می شود، و حاملگی های تخمدانی هنوز نادرتر هستند.

به طور کلی اعتقاد بر این است، اما ثابت نشده است، که بیشتر حاملگی های لوله ای ناشی از اسکار، جیب، پیچ خوردگی یا چسبندگی در پوشش لوله های ناشی از عفونت لوله ها است. عفونت ممکن است سوزاک بوده باشد. ممکن است پس از سقط جنین، پس از زایمان یا پس از عمل جراحی لگن رخ داده باشد. یا ممکن است در اثر آپاندیسیت ایجاد شده باشد. پیچ خوردگی، جای زخم و چسبندگی جزئی قسمت بیرونی لوله ممکن است نتیجه التهاب بدنبال عمل لگن یا التهاب شکم باشد. لوله‌ها که از بدو تولد معیوب هستند، ممکن است برای عبور از کانسپتوس خیلی کوچک باشند یا ممکن است با یک نیمه لوله‌ای که یک جیب کور را تشکیل می‌دهند، به صورت جیبی یا دو برابر شوند. ممکن است نواحی در پوشش لوله وجود داشته باشد که مانند پوشش رحم رفتار کند (آنها واکنشی را نشان می دهند که منجر به لانه گزینی می شود) به طوری که مکان مناسبی را برای کاشت تخم بارور شده ایجاد می کند. تومورهای لگن ممکن است لوله را منحرف کرده و آن را مسدود کنند به طوری که کانسپتوس نتواند به سمت پایین حرکت کند. از نظر تئوری، اختلالات غدد درون ریز ممکن است حرکت لوله ها را به تاخیر بیندازد.

علت هر چه که باشد، زمانی که کاشت لوله رخ می دهد، ممکن است فرض شود که یا مهاجرت تخمک بارور شده در داخل لوله توسط یک عامل بیرونی به تعویق افتاده است به طوری که تخمک تا جایی که باید کاشته شود یا مکانیسم کاشت در داخل لوله رشد می کند. خود تخم مرغ زودتر از موعد در لوله فعال شد. گاهی اوقات می توان یکی از این عوامل ایجاد کننده را هنگامی که یک زن برای حاملگی خارج از رحم جراحی می کند، مشاهده کرد. با این حال، در تعداد زیادی از موارد، هیچ ناهنجاری لوله ای را نمی توان یافت. توضیح رضایت‌بخشی برای اکثر لانه‌گزینی‌های غیرطبیعی در رحم وجود ندارد، اگرچه ساختار رحمی معیوب در برخی موارد ذکر شده است.

بارداری اولیه شکمی و تخمدانی را می‌توان با مکانیسمی توضیح داد که در آن تخمک بارور شده توسط پریستالیس معکوس لوله از لوله خارج می‌شود، اما کاملاً ممکن است که در موارد نادر، تخمک و اسپرم به هم برسند و لقاح پیدا کنند. لانه گزینی در داخل شکم انجام می شود.

حاملگی خارج از رحم اغلب با سایر اختلالات اشتباه گرفته می شود. به طور معمول، اما نه همیشه، زنی که حاملگی خارج از رحم در قسمت آمپولر لوله دارد، یک یا دو دوره قاعدگی را از دست داده است. او نیازی به علائم دیگر بارداری ندارد. او به اندازه کافی در قسمت پایین شکم خود احساس ناراحتی کرده است که او را به مشورت با پزشک سوق می دهد. او دوره های مکرر خونریزی نسبتاً خفیف و نامنظم از واژن داشته است. او گاهی اوقات احساس ضعف کرده است. به احتمال زیاد علائم بارداری وجود ندارد و نتایج آزمایش بارداری اغلب منفی است تا مثبت. پزشک در معاینه لگن، یک توده نرم و حساس را در یک طرف لگن احساس می کند. در این مرحله باید بین حاملگی خارج از رحم و حاملگی داخل رحمی با سقط، آپاندیسیت حاد، قولنج روده، التهاب لوله فالوپ و تومور تخمدان پیچ خورده تمایز قائل شد. تا زمانی که تشخیص داده نشود، بیمار چند روز دیگر به شکایت ادامه می‌دهد و پس از آن دچار درد شدید ناگهانی می‌شود و به دلیل خونریزی شدید داخل شکم فرو می‌رود.

درد ناگهانی و حاد شکم و فرورفتگی ناشی از خونریزی شدید تنها به ندرت اولین نشانه‌ای است که نشان می‌دهد مشکلی وجود ندارد. اگر این اتفاق می افتد، معمولاً به این دلیل است که لانه گزینی در قسمت ایستمی لوله رخ داده است و خونریزی و پارگی لوله به طور همزمان اتفاق می افتد. بیشتر اوقات، یک زن یک دوره قاعدگی را از دست داده است، احساس فشار لگن می کند، احساس می کند که باید ادرار کند، و در حمام به زمین می افتد. او ممکن است هنگام ورود به بیمارستان به دلیل از دست دادن خون بیهوش و بدون نبض باشد.

حاملگی بینابینی اغلب با حاملگی داخل رحمی اشتباه گرفته می شود، اما بیمار درد دارد و ممکن است خونریزی متناوب واژینال داشته باشد. پس از چند ماه او درد شدید و ناگهانی دارد، در اثر خونریزی شدید داخل شکمی فرو می‌رود و ممکن است قبل از رسیدن کمک جراحی بمیرد. اکثر زنانی که در اثر حاملگی خارج رحمی می میرند، این امر را از حاملگی های بینابینی انجام می دهند.

حاملگی های ترکیبی، که در آن حاملگی خارج از رحم و یک حاملگی طبیعی در رحم یا جنین در هر لوله وجود دارد، رخ داده است و دشواری در تشخیص را تشدید کرده است. در تعدادی از موارد، کانسپتوس نابجا بدون عارضه برداشته شده و جنین رحمی به ترم شدن رسیده است.

همه حاملگی‌های خارج از رحم با خونریزی و فروپاشی فاجعه‌بار خاتمه نمی‌یابند. در چند مورد، حاملگی لوله‌ای، شکمی و رباط پهن تا زمانی که نوزاد زنده در زمان عمل به دست آمد ادامه داشته است. در موارد دیگر، جنین می مرد و اگر خیلی جوان بود، جذب می شد. در برخی دیگر، هنگامی که جنین بزرگتر بود، مرگ با جذب مایع در کیسه به دنبال داشت و جنین به تدریج به یک توده کم و بیش مومیایی تبدیل می شد. برخی از حاملگی های خارج رحمی از این نوع بدون علامت بوده و سال ها توسط زنان انجام می شود. بدون شک بسیاری از حاملگی‌های خارج از رحم که در مراحل اولیه هستند، از انتهای باز لوله رحمی خارج می‌شوند، جذب می‌شوند و هرگز شناسایی نمی‌شوند.

پس از تشخیص، درمان حاملگی خارج از رحم در خارج از حفره رحم تقریباً همیشه یک مداخله جراحی سریع با توجه مناسب به جایگزینی خون و مایع است.

سقط جنین

سقط جنین خاتمه بارداری قبل از زنده ماندن نوزاد در خارج از رحم است. سنی که جنین در آن زنده می ماند کاملاً مورد توافق قرار نگرفته است. بسیاری از متخصصان زنان و زایمان از وزن هنگام تولد 21 هفته یا 400 تا 500 گرم (0.9 تا 1.1 پوند) به عنوان پایه بین سقط جنین و زایمان زودرس استفاده می کنند، زیرا تعداد کمی از نوزادان با مدت زمان 21 هفته وزن کمتر از 500 گرم در هنگام تولد یا زمانی که حاملگی کمتر از آن بوده زنده مانده اند.به طور کلی، اگر وزن جنین کمتر از 1000 گرم (2.2 پوند) باشد و اگر بارداری کمتر از 24 هفته باشد، تقریباً هیچ شانسی برای زندگی ندارد. در تلاشی برای حل این موضوع، کالج آمریکایی زنان و زایمان، سقط جنین را به عنوان بیرون راندن یا خارج کردن تمام (کامل) یا هر قسمت (ناقص) جفت یا غشاها،یا بدون سقط جنین، قبل از هفته بیستم تعریف کرده است. (قبل از 134 روز) بارداری. سقط زودرس سقط جنینی است که قبل از دوازدهمین هفته کامل بارداری (84 روز) اتفاق می افتد. سقط دیررس سقط جنینی است که بعد از دوازدهمین هفته کامل اما قبل از شروع هفته بیستم بارداری (85 تا 134 روز) رخ می دهد.

در گذشته کلمه سقط جنین معمولاً برای افراد غیرپزشکی به معنای قطع انتخابی حاملگی بود، در حالی که “سقط جنین” نشان دهنده دفع خود به خودی محتویات رحم بود. اصطلاح سقط جنین به ندرت در پزشکی استفاده می شود.

سقط خودبخودی عبارت است از دفع محصولات حاملگی قبل از هفته بیستم بارداری بدون دخالت عمدی. به عنوان یک قاعده کلی، علل طبیعی مسئول از دست دادن بارداری هستند. سقط القایی به قطع عمدی بارداری به هر طریقی قبل از هفته بیستم بارداری گفته می شود. در اصطلاح پزشکی سقط جنین ممکن است درمانی یا انتخابی (اختیاری) باشد. سقط درمانی به قطع بارداری قبل از هفته بیستم بارداری گفته می شود، زیرا زندگی یا سلامت مادر را به خطر می اندازد یا به این دلیل که احتمالاً نوزاد طبیعی نیست. سقط جنین انتخابی، قطع بارداری قبل از هفته بیستم بارداری به درخواست زن به دلایلی غیر از سلامت مادر یا بیماری جنین است. اکثر سقط جنین ها در ایالات متحده به همین دلیل انجام می شود.

سقط جنین خود به خود معمولاً از چندین مرحله پیشرونده می گذرد. مرحله اول سقط جنین تهدید شده است که در آن زنی که کمتر از هفته بیستم باردار است، متوجه مقدار کمی ترشحات خونی از واژن خود و شاید چند درد گرفتگی در رحم خود می شود. با معاینه لگن مشخص می شود که دهانه رحم او شروع به باز شدن یا گشاد شدن نکرده است. یا علائم فروکش می کند یا موضوع به سقط غیرقابل اجتناب می رسد که در آن خونریزی افزایش می یابد، گرفتگی رحم شدیدتر می شود و دهانه رحم برای بیرون راندن محتویات رحم باز می شود.سقط جنین اجتناب ناپذیر بسته به اینکه همه محصولات حاملگی دفع شده باشند یا نه به صورت سقط کامل یا ناقص خاتمه می یابد. این روند ممکن است به طور ناگهانی با درد و خونریزی شدید شروع شود و در عرض چند ساعت تمام شود، یا ممکن است برای روزها با از دست دادن خون کم ادامه یابد. سقط های خود به خودی در اوایل بارداری معمولا کامل هستند. زمانی که بارداری بیشتر پیشرفت کند، احتمال ناقص بودن آن بیشتر است. معمولاً زمانی که یک سقط ناقص وجود دارد، پزشک بافت باقیمانده در رحم را با جراحی برمی‌دارد.
اگر جنین بمیرد و به مدت هشت هفته یا بیشتر در رحم بماند، به این وضعیت سقط از دست رفته گفته می شود. گفته می شود زنانی که سه بار یا بیشتر حاملگی های متوالی کمتر از 20 هفته را از دست می دهند، از سقط مکرر رنج می برند. سقط جنین عفونی سقط جنینی است که با عفونت اندام های تناسلی همراه است.

تقریباً 15 درصد از تمام حاملگی های مشهود بالینی با سقط خود به خود خاتمه می یابد. اعتقاد بر این است که نرخ بسیار بالاتر از دست دادن بارداری در اوایل – بیش از 40 درصد – رخ می دهد. برخی از آن‌ها آنقدر زود گم می‌شوند که زن و پزشکش مطمئن نیستند که آیا او سقط کرده است یا قاعدگی کمی تاخیر داشته است، مخصوصاً سنگین‌تر و دردناک‌تر از حد معمول. اکثر آنها بین هفته 6 و 12 پس از لقاح رخ می دهد. تغییرات در قوانین سقط جنین در چندین کشور، از جمله ایالات متحده، تعداد سقط های درخواستی را به شدت افزایش داده است. اعتقاد بر این است که در برخی مناطق تعداد سقط جنین از نوزادانی که زنده به دنیا می آیند بیشتر است.

حداقل نیمی از سقط های خود به خودی در سه ماهه اول با کاریوتایپ (بررسی ویژگی های کروموزومی) دارای ناهنجاری کروموزومی هستند. برخی از این اشتباهات ژنتیکی به دلیل خصوصیات غیرطبیعی حمل شده در تخمک یا اسپرم یا شکست در بازآرایی طبیعی کروموزوم ها پس از اتحاد تخمک و اسپرم ایجاد می شود.در حیوانات نشان داده شده است که اختلالات در حمل و نقل تخمک بارور شده به رحم ممکن است باعث لانه گزینی زودرس یا تاخیری کانسپتوس شود. تخمک های بارور شده که خیلی جوان یا خیلی پیر هستند تمایل به سقط دارند. ترشح ناکافی هورمون های تخمدانی استروژن و پروژسترون که برای رشد تخمک تازه بارور شده مورد نیاز هستند، ممکن است باعث شکست پوشش داخلی رحم و ترشحات آن در حفظ جنین جوان شود. بعداً، ناتوانی جفت در به عهده گرفتن عملکرد تولید هورمون تخمدان ممکن است بر رشد رحم و انقباض آن تأثیر منفی بگذارد.اشعه ایکس در دوزهای زیاد، رادیوم و داروهای خاص ممکن است باعث سقط جنین شود زیرا به بافت های جنینی آسیب می رساند. رشد غیر طبیعی رحم مادر ممکن است حفظ بارداری را غیرممکن کند.

سقط دیررس گاهی به دلیل ضعف دهانه رحم یا مرگ جنین به دنبال گره خوردن بند ناف ایجاد می شود. تومورهای رحم ممکن است باعث سقط جنین شوند زیرا تحریک پذیری رحم را افزایش می دهند یا محیط نامساعدی برای رشد جنین ایجاد می کنند. در بیشتر مواردی که عوامل روانی ظاهراً باعث سقط جنین شده است، معاینه نوزاد و پس از زایمان نقایصی را در یکی یا هر دو نشان داده است که قبل از اینکه مادر دچار اختلال عاطفی شود، رخ داده است.صدمات جسمی به مادر تنها در یک مورد از هر هزار سقط جنین عامل ایجاد کننده است. سقط جنین‌هایی که تصور می‌شود در اثر تصادفات اتومبیل، افتادن، لگد زدن و غیره ایجاد می‌شوند، اغلب نتیجه تغییرات مضر جنین و کیسه هستند که قبل از آسیب رخ داده است. بیماری های سیستمیک ممکن است در ایجاد سقط نقش داشته باشند. این امر به ویژه در مورد بیماری‌های عفونی حاد با تب بالا و باکتری‌های موجود در جریان خون یا بیماری‌هایی مانند ذات‌الریه که در آن اکسیژن رسانی به جنین کاهش می‌یابد، صادق است. بیماری قلبی، بیماری کلیوی، دیابت، فشار خون بالا و سایر بیماری های مزمن ممکن است با تولد زودرس و مرگ جنین بعد از هفته بیست و یکم همراه باشد اما معمولاً باعث سقط جنین نمی شود.

شاید 3 درصد از سقط های تهدید شده با استراحت و درمان هورمونی جلوگیری شود. بیشتر سقط جنین اجتناب ناپذیر است زیرا تخمک بارور شده غیر طبیعی است. اینها از نظر پزشکی قابل کنترل نیستند. بسیاری از زنانی که از سقط مکرر رنج می برند به خوبی به درمان پاسخ می دهند. در برخی از این موارد جراحی اصلاحی ضروری است. سقط جنین خود به خودی زودرس بدون عفونت به ندرت با بدسلامتی همراه می شود که فرد آسیب دیده تحت درمان پزشکی مناسب قرار می گیرد. سقط جنین های عفونی که بسیاری از آنها نتیجه وقفه های انتخابی بارداری هستند، باعث ناراحتی مزمن لگنی و در برخی موارد عقیمی شده است.

%D8%B9%D9%84%D8%A7%D8%A6%D9%85 %D8%B3%D9%82%D8%B7 %D8%AC%D9%86%DB%8C%D9%86 - بارداری

بیماری های سیستمیک و بارداری

بیماری قلبی

بیماری قلبی تقریباً در 1 تا 4 درصد از زنان باردار رخ می دهد. این اولین عامل مرگ و میر مادران در بین اختلالات ناشی از بارداری است و چهارمین علت مرگ و میر مادر – بعد از خونریزی، پره اکلامپسی و عفونت – است. بیماری روماتیسمی قلب شایع ترین نوع است. بیماری قلبی مادرزادی تقریباً یک چهارم موارد را تشکیل می دهد. سن بالای مادر و عواملی مانند دیابت شیرین و فشار خون بالا نیز می توانند در بروز بیماری های قلبی عروقی در دوران بارداری نقش داشته باشند.

تعدادی از عوامل، از جمله پاسخ او به فعالیت بدنی، سابقه نارسایی قلبی، نوع بیماری قلبی که او دارد، و سن او، در تخمین چگونگی وضعیت یک زن خاص در طول بارداری و زایمان استفاده می شود. فردی که بیماری قلبی او محدودیتی در فعالیت بدنی عادی ایجاد نمی کند، معمولاً حاملگی و زایمان طبیعی را بدون مشکل قابل توجهی پشت سر می گذارد، مشروط بر اینکه از فعالیت بدنی غیر ضروری خودداری کند، استراحت کافی داشته باشد، از عفونت جلوگیری کند، و تحت نظر متخصص زنان و زایمان باشد. متخصص قلب و عروق که برای علائم نارسایی اولیه قلبی آماده هستند. چنین فردی با خطر قابل ملاحظه ای افزایش نمی یابد و بیماری قلبی او تحت تأثیر بارداری قرار نمی گیرد.

زنی که فعالیت بدنی او تا حدی محدود است زیرا باعث خستگی بی‌رویه، تنگی نفس، تپش قلب یا درد قلب می‌شود، اما هرگز نارسایی قلبی را تجربه نکرده است، اگر از رژیم سخت‌گیرانه‌ای که پزشکانش تعیین کرده‌اند، به ندرت دچار نارسایی قلبی می‌شوند. در تمام دوران بارداری، زایمان و نفاس (دوره بلافاصله پس از زایمان) و اگر عارضه بارداری یا بیماری قلبی خود را تجربه نکند. یک قلب بیمار، اگرچه قادر به تحمل باری است که در دوران بارداری بر روی آن گذاشته شده است، ممکن است نتواند زیر بار اضافی بایستد. این امر به ویژه در صورتی صادق است که زن باردار مقدار زیادی وزن اضافه کند. اگر او دچار پره اکلامپسی، بیماری کلیوی، بیماری ریوی یا عفونت شود. یا اگر از نظر جسمی بیش از حد کار کند، تحت فشار عاطفی شدید ناگهانی قرار گیرد یا دچار کم خونی شود. احتمال نارسایی قلبی در یک زن مبتلا به بیماری جدی قلبی در صورتی که سن او بالای 35 سال باشد بیشتر است.

بیش از نیمی از زنانی که قبل از باردار شدن از نارسایی قلبی رنج می‌بردند، این کار را دوباره در طول بارداری انجام می‌دهند، معمولاً بین ماه‌های پنجم تا نهم، زمانی که بارداری بیشترین حجم کار را بر روی قلب وارد می‌کند. از آنجایی که بسیاری از زنان با سابقه نارسایی قلبی در دوران بارداری مشکلاتی دارند، بسیاری از متخصصین زنان و زایمان فعالیت بدنی این زنان را محدود می کنند و سعی می کنند آنها را در بیمارستان و تحت نظارت دقیق پزشکی نگه دارند. برخی از زنان مبتلا به بیماری های قلبی جدی در طول دوران بارداری در بیمارستان در رختخواب نگه داشته می شوند و بنابراین از نارسایی قلبی جلوگیری می کنند.

جراحی قلب در چند ماه اول بارداری، اگرچه یک روش خطرناک است، اما در برخی موارد نیاز به استراحت طولانی مدت در بستر را کاهش داده و در برخی موارد پیش آگهی را بهبود می بخشد.

زنان مبتلا به بیماری قلبی جدی اغلب زایمان زودرس دارند و زایمان آنها اغلب کوتاه است و زایمان آنها آسان است. مرگ و میر جنین افزایش می یابد زیرا بسیاری از بارداری ها قطع می شود و بسیاری از نوزادان زنان مبتلا به بیماری قلبی نارس به دنیا می آیند. نوزادانی که نارس به دنیا نمی آیند تفاوت قابل توجهی با نوزادان مادران عادی ندارند.

بیماری های غدد درون ریز

دیابت

قبل از اینکه انسولین در دسترس باشد، اکثر زنان دیابتی عقیم بودند یا اگر باردار می شدند سقط می کردند. نیمی از نوزادان و یک چهارم مادران در صورت رسیدن به ترم جان خود را از دست دادند. امروزه، اگر نظارت کافی بر آنها انجام شود، کمتر از 1 درصد از زنان باردار دیابتی در دوران بارداری یا نفاس بر اثر دیابت جان خود را از دست می دهند. زنان دیابتی از افزایش بروز پره اکلامپسی، عفونت ها و هیدرآمنیوس (مایع آمنیوتیک بیش از حد) رنج می برند. ناهنجاری‌های زایمان افزایش می‌یابد زیرا نوزادان به طور غیرعادی بزرگ هستند و ناهنجاری‌های مادرزادی جنین مانند هیدرامنیوس شایع‌تر است. هیدرامنیوس در 25 درصد یا بیشتر از زنان دیابتی مشکل دارد.

دیابت درمان نشده با بروز بالای نقایص جنین، سقط جنین، مرده زایی، زایمان زودرس و نوزادان بیش از حد بزرگ همراه است. حتی با رژیم غذایی و انسولین، بیش از 50 درصد از نوزادانی که توسط زنان دیابتی به دنیا می‌آیند، در هنگام تولد بیش از 8 پوند وزن دارند. اگرچه در بدو تولد سالم به نظر می رسند، اما بسیاری از آنها به اندازه نوزادان کوچکتر که مادرانشان دیابتی نیستند قوی نیستند. اگر مادر در کودکی به دیابت مبتلا شده باشد، اگر مدت طولانی دیابت داشته باشد یا بیماری عروقی یا کلیوی داشته باشد، از دست دادن جنین بیشتر است.

بارداری غالباً تأثیر نامطلوبی بر دیابت دارد و دیابت ممکن است ابتدا در دوران بارداری آشکار شود. تمایل به ناراحتی متابولیسم کربوهیدرات در بیمار دیابتی وجود دارد. اکثر بیماران دیابتی در دوران بارداری به انسولین بیشتری نیاز دارند. تعداد کمی، به دلایلی که درک نشده اند، به کمتری نیاز دارند. تغییر وضعیت روز به روز باعث می‌شود برخی از دیابتی‌ها که در دوران بارداری مشکلی در حفظ تعادل ندارند، درمان شوند. حتی در این صورت، نظارت کافی پزشکی می‌تواند اکثر دیابتی‌ها و نوزادانشان را در دوران بارداری ایمن کند.

بیماری تیرویید

گواترهای ساده که با تغییر در میزان هورمون تیروئید در خون مادر همراه نیستند، بر بارداری تأثیری ندارند و در چنین مواردی، بارداری بر تیروئید تأثیر نمی گذارد. غده تیروئید غیر فعال یا بیش از حد فعال، اگر در دوران بارداری به اندازه کافی درمان نشود، ممکن است با افزایش بروز سقط همراه باشد. در موارد معدودی که افراد مبتلا به میکسدم درمان‌نشده، نوع شدید کم‌کاری تیروئید (کمبود هورمون تیروئید)، باردار شده و به پایان رسیده‌اند، بروز ناهنجاری‌های مادرزادی جنین افزایش یافته است. به نظر می رسد بارداری و پرکاری تیروئید (فراوانی بیش از حد هورمون تیروئید) هیچ اثر نامطلوبی بر یکدیگر ندارند.

اختلالات هیپوفیز

اکثر افراد مبتلا به کم کاری هیپوفیز قادر به تخمک گذاری نیستند زیرا غده هیپوفیز آنها هورمون های گنادوتروپیک لازم برای تحریک تخمدان ها را تولید نمی کند. بسیاری از این افراد همچنین از کمبود هورمون های دیگر غدد درون ریز خود رنج می برند زیرا این غدد نیز فاقد تحریک توسط هیپوفیز هستند. با این وجود، تعداد کمی از افراد مبتلا به هیپوفیز باردار شده اند. وضعیت آنها در زمان بارداری بهتر است زیرا جفت آنها بسیاری از هورمون هایی را تولید می کند که غدد درون ریز آنها بدون تحریک هیپوفیز معمولاً ترشح نمی کنند.

غدد فوق کلیوی

زنانی که از نارسایی غده فوق کلیوی رنج می برند، احتمال بارداری ندارند. اگر این کار را انجام دهند، به دلیل نقش مهمی که غدد فوق کلیوی در متابولیسم آب، سدیم، پتاسیم، کلریدها و گلوکز دارند، تمایل بیشتری به اختلالات گردش خون و عدم تعادل کربوهیدرات، الکترولیت و مایعات دارند. چنین بیمارانی و نوزادانشان در صورت دریافت هورمون درمانی در دوران بارداری خوب عمل می کنند.

افزایش ترشح هورمون های آدرنال که با هیپرپلازی قشر آدرنال (بزرگ شدن لایه بیرونی غده فوق کلیوی، که سندرم کوشینگ نیز نامیده می شود) رخ می دهد، معمولاً تخمک گذاری را مهار می کند. تعدادی از زنان مبتلا به این اختلال، پس از درمان با کورتیزون، باردار شده، ترم شده و فرزندان طبیعی به دنیا آورده اند. سندرم کوشینگ که با بارداری پیچیده می شود، نادر است. تعداد کمی از موارد گزارش شده با بروز بالای فشار خون بالا همراه بوده است.

نرخ مرگ و میر مادر تقریباً 50 درصد است و نرخ مرگ و میر کودک بلافاصله قبل یا بعد از تولد تقریباً 40 درصد است که فئوکروموسیتوم (نوعی تومور آدرنال که از جمله با فشار خون بالا همراه است) حاملگی را پیچیده می کند.

بیماری های دستگاه ادراری

عفونت های دستگاه ادراری در دوران بارداری شایع تر است و زنانی که در دوران بارداری دچار عفونت های حاد مثانه و کلیه می شوند، احتمال زایمان زودرس بیشتر است. این با این واقعیت مطابقت دارد که زنان باردار با هر نوع عفونت حاد تمایل به زایمان زودرس دارند. بسیاری از زنان مبتلا به پیلونفریت (عفونت کلیه) در یک بارداری، با باکتری هایی که از قبل در مجاری ادراری هستند، وارد بارداری دوم می شوند، اگرچه بدون علامت هستند.این زنان در طول دوره قبل از زایمان شانس زیادی برای ابتلا به عفونت های حاد دستگاه ادراری دارند و در نهایت در معرض خطر ابتلا به بیماری جدی کلیوی هستند. گلومرولونفریت، یک بیماری کلیوی که بر خوشه‌های مویرگ‌ها در نفرون‌ها، واحدهای کلیه عملکردی تأثیر می‌گذارد، معمولاً قبل از عفونت با ارگانیسم‌های استرپتوکوک ایجاد می‌شود. بروز سقط جنین و زایمان زودرس در زنانی که این بیماری در دوران بارداری در آنها ایجاد می شود، افزایش می یابد. اگر گلومرولونفریت مزمن شده باشد، جنین ممکن است زنده بماند و زندگی مادر به دلیل نارسایی کلیه به خطر بیفتد.

اگر بیماری به مدت سه سال یا بیشتر خاموش باشد و عملکرد کلیه طبیعی باشد، سل بهبود یافته کلیه منع بارداری نیست. اگر سل کلیه وجود داشته باشد اما بدون علائم باشد، بارداری ممکن است باعث فعال شدن آن شود. اگر این اتفاق بیفتد، و اگر عفونت به یک کلیه محدود شود، این خطر افزایش می‌یابد که کلیه مقابل به نوعی عفونی شود. تداخل در جریان ادرار که مشخصه بارداری است، عامل مهمی در ایجاد چنین عفونت هایی است. درمان پذیرفته شده زمانی که سل در یک کلیه در دوران بارداری وجود داشت، قبلاً سقط درمانی و به دنبال آن برداشتن کلیه سلی بود. در حال حاضر به دلیل اثربخشی داروهای ضد سل که ساخته شده اند، از این روش در برخی موارد اجتناب می شود.

گاهی اوقات به دلیل عفونت، سنگ، تومور یا سل، برداشتن کلیه فرد ضروری است. کلیه طبیعی باقیمانده دارای ذخیره ای است که به میزان زیادی بیش از نیازهایی است که در دوران بارداری ایجاد می شود، مشروط بر اینکه عفونی نشود. عفونت ها، اختلال در عملکرد کلیه، نقایص مادرزادی و پره اکلامپسی، با این حال، برای زنانی که کلیه منفرد دارند، جدی تر از بیماران دارای مجاری ادراری طبیعی هستند.

بیماری ریوی

اختلالات ریوی در صورتی که به طور جدی میزان اکسیژن رسانی به جنین را کاهش دهد، مادر را به شدت بیمار کند یا عفونت خونی ایجاد کند که به جفت منتقل می شود، تأثیر نامطلوبی بر بارداری می گذارد.

عفونت دستگاه تنفسی فوقانی – بینی و گلو – معمولاً روند بارداری را مختل نمی کند. ممکن است زمانی که در اواخر بارداری اتفاق بیفتد، به دلیل خطر انتقال باکتری های عامل بیماری به اندام تناسلی خود یا انتقال باکتری های بدخیم از بینی و گلوی خود به اتاق زایمان و ایجاد عفونت خون پس از زایمان، جدی باشد. .

آنفولانزای همه گیر با افزایش میزان مرگ و میر مادران همراه است. بسیاری از زنانی که از آن رنج می برند، سقط جنین یا زایمان زودرس دارند. عفونت ممکن است از جفت عبور کند و باعث عفونت در جنین شود. زنان بارداری که به آنفولانزای اپیدمی مبتلا می شوند، نسبت به افرادی که باردار نیستند، بیشتر در معرض ابتلا به ذات الریه هستند.

بارداری ممکن است شدت آسم را افزایش یا کاهش دهد یا ممکن است بر آن تأثیر نگذارد. حمله شدید آسم ممکن است با سقط جنین همراه باشد، اما در غیر این صورت آسم بر بارداری تاثیری ندارد.

پنومونی که در دوران بارداری رخ می دهد با میزان بالای مرگ مادر و جنین همراه است مگر اینکه عفونت ریوی مستعد آنتی بیوتیک ها یا شیمی درمانی باشد. سیستم قلبی عروقی مادر که باری را که حاملگی بر روی آن گذاشته شده است، تحمل می کند، نمی تواند استرس اضافی ناشی از ذات الریه را تحمل کند. جنین اغلب از گرسنگی اکسیژن یا عفونت داخل رحمی می میرد.

برونشیت شدید و برونشکتازی – اتساع غیرطبیعی برونش‌ها همراه با تخریب دیواره‌های برونش – ممکن است چنان در تنفس مادر اختلال ایجاد کند که فشار اضافی که در دوران بارداری بر سیستم قلبی تنفسی او وارد می‌شود ممکن است زندگی او را به خطر بیندازد. اگر اختلالات آنقدر شدید باشد که باعث اختلال در تهویه ریوی شود، جنین ممکن است از کمبود اکسیژن رنج ببرد و ممکن است مرده به دنیا بیاید یا زودتر به دنیا بیاید. بارداری بر روند این بیماری های ریوی تأثیر منفی نمی گذارد.

سل ریوی معمولاً تحت تأثیر بارداری قرار نمی گیرد. این امر به ویژه در صورتی صادق است که عفونت بیمار چندین سال قبل از باردار شدن او خاموش بوده باشد. حتی زنان مبتلا به سل فعال، در صورت مراقبت کافی، معمولا حاملگی را بدون وخامت وضعیت ریوی خود پشت سر می گذارند. با این حال، این به طور کلی درست نیست، زیرا گروه کوچکی با بیماری فعال وجود دارد که بیماری آنها در دوران بارداری بدتر می شود. به همین دلیل ارزیابی فردی هر فرد ضروری است.

اگرچه چند مورد عفونت در دوران بارداری به جنین منتقل شده است، اکثریت بزرگ نوزادانی که از مادران سلی متولد می شوند در بدو تولد سالم هستند.

زنان بارداری که بخشی از ریه های خود را به دلیل سل، تومور یا دلایل دیگر برداشته اند، به شرطی که قبل از باردار شدن، با فعالیت معمولی دچار تنگی نفس نشوند، خوب عمل می کنند. بار اضافی یک عفونت ریوی اضافی ممکن است این افراد را با ذخیره ریوی کافی برای بار اضافی حاملگی باقی نگذارد. بنابراین در صورت ابتلا به ذات الریه، آنفولانزای شدید یا برونشیت حاد در دوران بارداری ممکن است مشکلاتی را تجربه کنند.

بیماری های دستگاه گوارش در بارداری

زنان ممکن است در زمان بارداری از یک بیماری گوارشی مانند زخم معده یا پپتیک، بیماری کیسه صفرا یا کولیت اولسراتیو رنج ببرند. یا ممکن است در طول بارداری دچار نوعی اختلال گوارشی شوند. در هر صورت، بارداری مشکلات آن‌ها را پیچیده می‌کند، زیرا اختلالات گوارشی که اغلب با بارداری همراه است، ممکن است تشخیص را در یک مورد فردی گیج کند.

آپاندیسیت حاد که در دوران بارداری رخ می دهد، اغلب با سایر شکایات گوارشی اشتباه گرفته می شود و زندگی بسیاری از بیماران یا به دلیل نادیده گرفتن علائم و یا به دلیل اشتباه گرفتن تشخیص با بارداری به خطر افتاده است. تشخیص آپاندیسیت حاد بدون در نظر گرفتن مدت بارداری یا خطری که برای جنین دارد، نیاز به جراحی فوری دارد.

اختلالات سیستم عصبی

اختلالات عصبی و بارداری اغلب تصادفی هستند و هیچ تأثیری بر یکدیگر ندارند، اما چند بیماری عصبی وجود دارد که در دوران بارداری ایجاد می شود، تأثیر مخربی روی آن می گذارد و یا تحت تأثیر نامطلوب قرار می گیرد.

صرع با علت ناشناخته بر روند بارداری تأثیر نمی گذارد، اما ممکن است برای اولین بار در دوران بارداری رخ دهد. یک فرد صرعی ممکن است در اثر بارداری وضعیت خود را بهبود یافته، تشدید کند یا تغییری نکرده باشد. اثر بارداری را نمی توان پیش بینی کرد. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد احتباس بیش از حد مایعات و نمک باعث تشنج صرع می شود.

زنان باردار بیشتر مستعد ابتلا به فلج اطفال (فلج نوزادی) هستند، اما بارداری بر شدت یا روند بیماری تأثیری ندارد و همچنین فلج اطفال بر روند بارداری تأثیر نمی گذارد. اگر ماهیچه های تنفسی فلج شوند، بیمار در اواخر بارداری که رحم به سمت بالا روی دیافراگم فشار می آورد، دچار مشکل می شود. موارد اندکی وجود داشته است که در آن نوزادان قبل از تولد عفونت هایی را از مادر دریافت کرده اند.

پلی نوریت، یک اختلال اعصاب که معمولاً ناشی از کمبود ویتامین B است، ممکن است حاملگی را پیچیده کند. این امر به ویژه در صورتی محتمل است که بیمار از استفراغ شدید و طولانی مدت رنج برده باشد. پلی نوریت بر بارداری تأثیر نمی گذارد.

نورالژی (دردی که در امتداد عصب منتشر می شود) اغلب در کوتاه مدت رخ می دهد. این عصب به ویژه عصب سیاتیک را که بین دیواره لگن و سر جنین فشرده می شود، تحت تاثیر قرار می دهد.

آسیب مغزی، از جمله خونریزی در ماده مغز، گاهی اوقات به عنوان بخشی از تصویر بالینی پره اکلامپسی یا اکلامپسی شدید رخ می دهد. برخی از انواع تومورهای مغزی به نظر می رسد که تحت تأثیر نامطلوب بارداری قرار می گیرند، اما در بیشتر موارد، تومورهای مغزی با بارداری تغییر نمی کنند و در دوران بارداری اختلال ایجاد نمی کنند.

اختلالات روانپزشکی پنهان در افراد ناپایدار ممکن است با بارداری تشدید شود، اما مشکلات روانپزشکی عمده به ندرت برای اولین بار در دوره قبل از زایمان ظاهر می شود. تعدادی از اختلالات عاطفی خفیف مانند افزایش اضطراب، تحریک پذیری عاطفی و ترس از زایمان یا طبیعی بودن جنین وجود دارد که احتمالاً در ماه های اولیه بارداری شدیدترین آنهاست. به نظر می‌رسد چنین اختلالاتی در زنانی که پیش‌بینی نمی‌کردند باردار شوند یا بی‌جا نگران نوزاد هستند، شایع‌تر است. اختلالات روانپزشکی به ندرت بر بارداری تأثیر می گذارد. گفته می شود که اختلالات عاطفی عاملی در برخی از سقط جنین های خود به خودی است، اما مدرک رضایت بخشی برای این رابطه وجود ندارد.

بیماری های دوران بارداری

اختلالات فشار خون بارداری

افزایش فشار خون (پرفشاری خون) در دوران بارداری که اغلب با تجمع مایع در بافت ها همراه است که باعث تورم (ادم) و پروتئینوری (پروتئین در ادرار) می شود، هم برای زن و هم برای جنین یک خطر جدی است. خطرات مادر شامل تشنج، اختلالات اندام، و مرگ است. خطرات جنین، زایمان زودرس و مرگ.

برای سالیان متمادی، اختلالات فشار خون بارداری به عنوان سموم بارداری نامیده می شد. اساس این اصطلاح این باور بود که سموم گردش خون مسئول علائم هستند. این سموم هرگز کشف نشدند و این اصطلاح عموماً کنار گذاشته شده است. با این حال، در پی آن، بسیاری از اصطلاحات مختلف برای توصیف اختلالات فشار خون بارداری استفاده شده است. برای کمک به روشن شدن این وضعیت، کمیته اصطلاحات کالج آمریکایی متخصصین زنان و زایمان سیستم طبقه بندی زیر را تهیه کرد که توسط گروه کاری مؤسسه ملی بهداشت در مورد فشار خون بالا در بارداری توصیه شده است: (1) فشار خون مزمن، 2) پره اکلامپسی و اکلامپسی، (3) پره اکلامپسی بر فشار خون مزمن، (4) فشار خون گذرا، و (5) طبقه بندی نشده.

فشار خون مزمن به فشار خون سیستولیک 140 میلی متر جیوه (میلی متر جیوه) یا بالاتر و فشار خون دیاستولیک 90 میلی متر جیوه یا بالاتر که حاملگی قبل از بارداری را نشان می دهد، تعریف می شود. (سیستولیک بالاترین فشار خون پس از انقباض قلب است؛ دیاستولیک، کمترین فشار خون پس از انبساط قلب.) فشار خون بالا که برای اولین بار در دوران بارداری ایجاد می شود و پس از 42 روز پس از زایمان ادامه می یابد نیز به عنوان فشار خون مزمن طبقه بندی می شود.

پره اکلامپسی بعد از هفته 20 بارداری تشخیص داده می شود و به دو دسته خفیف یا شدید طبقه بندی می شود، اگرچه هر دو شکل باید برای مادر و جنین خطرناک در نظر گرفته شوند. پره اکلامپسی خفیف معمولاً با علائم زیر مشخص می شود: افزایش فشار خون قبل از هفته 20 بارداری حداقل 30 میلی متر جیوه سیستولیک یا 15 میلی متر جیوه دیاستولیک (یا اگر فشار خون قبلی ناشناخته باشد، سطح 140). /90 میلی متر جیوه بعد از هفته 20 بارداری) در دو نوبت با فاصله حداقل شش ساعت. دفع 0.3 گرم (0.01 اونس) پروتئین یا بیشتر در ادرار در طول یک دوره 24 ساعته؛ و تورم آشکار یا افزایش وزن سریع ناشی از احتباس مایعات. انعقاد و اختلال در عملکرد کبد کمتر شایع است اما بسیار جدی است.

پره اکلامپسی شدید با هر یک از علائم زیر که بعد از هفته بیستم بارداری رخ می دهد تعریف می شود: فشار خون سیستولیک 160 میلی متر جیوه یا بالاتر یا فشار دیاستولیک 110 میلی متر جیوه یا بالاتر در دو یا چند مورد با فاصله حداقل شش ساعت، دفع پنج گرم یا بیشتر پروتئین در ادرار در طول یک دوره 24 ساعته، کاهش مقدار ادرار دفع شده به طور معمول (500 میلی لیتر یا کمتر در 24 ساعت)، اختلالات مغزی یا بینایی، درد اپی گاستر، و ادم ریوی یا سیانوز. رنگ پوست مایل به آبی یا ارغوانی).

بیمار مبتلا به پره اکلامپسی همیشه در معرض خطر ابتلا به اکلامپسی سریع است که با تشنج هایی که ممکن است به کما منجر شود مشخص می شود. سردرد، درد اپی گاستر، و انقباضات صورت معمولاً قبل از این تشنج‌ها ایجاد می‌شوند، اگرچه گاهی اوقات اکلامپسی می‌تواند بدون هیچ هشداری ایجاد شود، و گاهی اوقات در خانمی که فقط فشار خون خفیف دارد ایجاد می‌شود. نوع دیگری از پره اکلامپسی که شامل تغییرات اندک در فشار خون، کاهش جزئی در تعداد پلاکت‌های خون و افزایش اندک آنزیم‌های کبدی است، می‌تواند به سرعت از حالتی خوش‌خیم به سندرمی با ابعاد تهدیدکننده زندگی تبدیل شود. این وضعیت به عنوان سندرم HELLP شناخته می شود و با همولیز، افزایش آنزیم های کبدی و تعداد کم پلاکت ها مشخص می شود. در این شرایط باید زایمان جنین را القاء کرد و یا بلافاصله بارداری را خاتمه داد.

پره اکلامپسی می تواند در زنانی رخ دهد که قبل از باردار شدن فشار خون بالا داشته اند، در این صورت پیش آگهی برای مادر و جنین بسیار جدی تر از زمانی است که پره اکلامپسی یا فشار خون مزمن به تنهایی اتفاق می افتد. تشخیص پره اکلامپسی بر فشار خون مزمن بر اساس افزایش فشار خون سیستولیک 30 میلی متر جیوه و دیاستولیک 15 میلی متر جیوه که با ظاهر پروتئینوری یا ادم همراه است، انجام می شود. افزایش فشار خون در دوران بارداری یا 24 ساعت پس از زایمان که با سایر علائم پره اکلامپسی یا اکلامپسی همراه نباشد، به عنوان فشار خون گذرا طبقه بندی می شود.

تقریباً 7 درصد از زنانی که بارداری آنها بیش از سه ماهه اول پیشرفت می کند، دچار پره اکلامپسی می شوند. در زنانی که برای اولین بار باردار می شوند، بیشتر دیده می شود. بروز بیشتر این وضعیت در اعضای خانواده زنانی رخ می دهد که سابقه پره اکلامپسی دارند، که شواهدی برای درگیری یک ژن مادری ارائه می دهد. اختلالات پزشکی مانند دیابت می تواند زنان را مستعد ابتلا به پره اکلامپسی کند و شرایطی مانند بارداری دوقلو خطر ابتلا به پره اکلامپسی را افزایش می دهد. خال هیداتی فرم (یک بارداری غیرطبیعی ناشی از تخمک غیرطبیعی) اغلب مسئول یک وضعیت پره اکلامپسی است که قبل از هفته 24 بارداری ایجاد می شود.

اگر چه فشار خون بالا یک علامت مهم تشخیصی پره اکلامپسی است، این بیماری در واقع یکی از پرفیوژن ضعیف به بافت ها، از جمله واحد جنینی-جفتی است. این تحویل ناکافی مایعات به تقریباً همه اندام ها به وازواسپاسم عمیق (انقباض رگ های خونی که کالیبر و جریان خون را کاهش می دهد) مشخصه پره اکلامپسی است که همچنین مسئول افزایش فشار خون مرتبط است.

سیستم های اندام خاصی به طور مشخص در پره اکلامپسی درگیر هستند و ناهنجاری های ناشی از آنها – تغییر در عملکرد کلیوی، آسیب سلول های اندوتلیال و تغییرات قلبی عروقی – بینشی در مورد مکانیسم این بیماری پیچیده ارائه کرده است. تغییرات ایمونولوژیک طبیعی که در نتیجه تعاملات جنین و مادر رخ می دهد نیز به عنوان نقش پاتوژنتیک در ایجاد پره اکلامپسی فرض شده است. با این حال، علت انقباض عروق زمینه ای هنوز مشخص نشده است.

رویکردهای مختلفی برای جلوگیری از پره اکلامپسی در زنانی که در معرض خطر ابتلا به این بیماری هستند، انجام شده است. محدودیت های غذایی و سدیم ناموفق بوده است، اما علاقه به استفاده از آسپرین درمانی با دوز پایین و مکمل کلسیم به عنوان اقدامات پیشگیرانه وجود دارد. این روش ها هنوز در دست بررسی هستند.

درمان پره اکلامپسی شامل کند کردن پیشرفت بیماری به شکل شدیدتر است تا رشد جنین تا زمانی که ممکن است ادامه یابد. استراحت در بستر در موارد پره اکلامپسی خفیف توصیه می شود، اما در صورت بروز علائم جدی تر، بستری شدن در بیمارستان بهترین گزینه است. در موارد پره اکلامپسی شدید که در آن جنین بیش از هفته 30 بارداری است، زایمان نوزاد بهترین راه است. داروهای ضد فشار خون استفاده نمی شود، زیرا آنها علائم بالینی را که توسط آنها بدتر شدن وضعیت تشخیص داده می شود، پنهان می کنند.

در ایالات متحده، سولفات منیزیم داروی انتخابی برای پیشگیری و درمان تشنج اکلامپسی است. درمان اروپایی متفاوت است – انواع مواد مخدر، باربیتورات ها و مشتقات بنزودیازپین استفاده می شود. از آنجایی که روند پره اکلامپسی اغلب در طول زایمان و دوره پس از زایمان تسریع می شود، در این زمان نیز از درمان منیزیم استفاده می شود.

دیابت بارداری

دیابتی که برای اولین بار در دوران بارداری تشخیص داده شده و بلافاصله پس از زایمان برطرف می شود، دیابت بارداری نامیده می شود. در بین 1 تا 4 درصد از کل جمعیت باردار، معمولاً در سه ماهه دوم یا سوم رخ می دهد. تقریباً 50 درصد از زنانی که به دیابت بارداری مبتلا می شوند، در طول زندگی خود به دیابت بزرگسالی (نوع II) مبتلا می شوند.

اثراتی که دیابت بارداری می تواند بر روی جنین داشته باشد شامل وزن زیاد هنگام تولد برای سن حاملگی، هیپوگلیسمی نوزادی، زایمان زودرس همراه با سندرم دیسترس تنفسی، زایمان دشوار و بروز بیشتر مرگ و میر جنینی-نوزادی است.

پیش از این تنها زنان دارای عوامل خطر قابل تشخیص برای دیابت بارداری از نظر عدم تحمل گلوکز غربالگری می شدند. این افراد شامل زنان چاق، زنانی که سابقه خانوادگی دیابت داشتند و افراد بالای 35 سال بودند. از آنجایی که بخش قابل توجهی از موارد دیابت بارداری – تا 50 درصد – از این طریق نادیده گرفته شده است، اکنون توصیه می شود که همه زنان بین هفته 24 و 28 بارداری از نظر عدم تحمل گلوکز غربالگری شوند. کسانی که در معرض خطر هستند باید در اولین ویزیت قبل از زایمان خود غربالگری شوند. در مورد بهترین روش غربالگری تحمل گلوکز برای استفاده، اختلاف نظر وجود دارد.

درمان دیابت بارداری بسته به مورد فردی متفاوت است. کنترل رژیم غذایی اولین رویکرد محافظه کارانه است. انسولین درمانی زمانی شروع می شود که سطح گلوکز را نمی توان به این روش مدیریت کرد. نظارت بر رشد جنین برای اندازه‌گیری اثربخشی درمان و پیش‌بینی و پیشگیری از عوارض ضروری است. زایمان زودرس با سزارین (برش از طریق دیواره شکم و رحم برای زایمان جنین) در گذشته اغلب توصیه می شد. امروزه این روش که خطرات خاص خود را دارد، تا زمانی که بیماری به خوبی کنترل شده باشد و رشد جنین طبیعی باشد، کمتر انتخاب می شود.

%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%AA %D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C - بارداری

بیماری های جفت

جفت پریویا

لانه گزینی در نیمه پایینی رحم تقریباً در 1 از 500 بیمار باردار انجام می شود. زمانی که جفت روی تمام یا قسمتی از دهانه داخلی دهانه رحم قرار می گیرد، این بیماری به عنوان جفت پریویا شناخته می شود. هنگامی که دهانه دهانه رحم به طور کامل پوشانده شده باشد، جفت پراویا کامل وجود دارد. هنگامی که لانه گزینی پایینی از جفت وجود دارد، جفت نزدیک به دهانه دهانه رحم قرار می گیرد، اما روی هیچ بخشی از دهانه رحم قرار نمی گیرد.

خونریزی مکرر بدون درد از واژن بدون علائم دیگر پس از ماه ششم بارداری تظاهرات معمول جفت پریویا است. این به دلیل اختلال در جفت به دلیل کشیده شدن دهانه رحم و بخش تحتانی رحم به سمت بالا ایجاد می شود. هر اپیزود خونریزی شدیدتر می شود. بدون درمان مناسب، احتمال مرگ نوزاد وجود دارد و مادر نیز ممکن است این کار را انجام دهد. مراقبت بی وقفه از زن مبتلا به جفت پریویا تا زمانی که جنین شانس زنده ماندن داشته باشد، با آمادگی برای زایمان فوری در صورت تند شدن خونریزی، عملی که در بسیاری از کلینیک ها پذیرفته شده است، منجر به کاهش مرگ و میر نوزادان بدون افزایش مرگ و میر مادر شده است.

جفت خراشیده در حاملگی

جفت جفتی جدایی جفتی است که در نیمه دوم بارداری از اتصال آن به رحم قبل از تولد نوزاد کاشته شده است. همچنین به درستی به عنوان “جدایی زودرس جفت کاشته شده طبیعی” نامیده می شود و در بریتانیا به آن “خونریزی تصادفی” می گویند. تقریباً در 1 از 100 بارداری رخ می دهد. علت ناشناخته است. در زنانی که چندین فرزند به دنیا آورده اند بیشتر دیده می شود.

هنگامی که بخش کوچکی از جفت از رحم جدا می‌شود، وضعیتی که جفت پارگی جزئی نامیده می‌شود، خون یا در حوضچه‌ای بین رحم و جفت جمع می‌شود (خون‌ریزی پنهان) یا از رحم به داخل واژن تراوش می‌کند (خون‌ریزی خارجی). هنگامی که کل جفت از رحم جدا می شود، خونریزی شدید به داخل حفره رحم و گاهی اوقات به دیواره رحم رخ می دهد. خونریزی شدید با حساسیت رحم، درد شکم، شوک و از دست دادن حرکت جنین و صدای قلب جنین همراه است.نوزاد معمولا می میرد. اگر خونریزی شدید باشد، جان مادر در خطر است. انعقاد خون معیوب حداقل در 35 درصد از بیماران مبتلا به جفت جفتی رخ می دهد. نارسایی کلیه تقریباً در 1 درصد موارد ایجاد می شود. اغلب در مواردی دیده می شود که درمان به تعویق افتاده است. جایگزینی خون، درمان شوک، تجویز فیبرینوژن در صورت معیوب بودن مکانیسم انعقادی بیمار، تجویز اکسی توکسیک و زایمان زودهنگام از ملزومات اساسی درمان جفت جداشدگی هستند. زایمان معمولا از طریق سزارین است.

انفارکتوس جفت

انفارکتوس انحطاط و مرگ یک بافت و جایگزینی آن با بافت اسکار است. رسوبات کوچک سفید مایل به زرد فیبرین (پروتئین فیبری)، که به دلیل تداخل با گردش خون مادر ایجاد می شود، به طور معمول در جفت با پیشرفت بارداری رخ می دهد. جنین معمولاً تحت تأثیر انفارکتوس جفت قرار نمی گیرد مگر اینکه این روند گسترده باشد.

جفت آکرتا

جفت آکرتا چسبیدن غیر طبیعی جفت به دیواره رحم است. پرزهای کوریونی خود را مستقیماً به عضله رحم در مناطقی که دسیدوا رشد ضعیفی دارد یا وجود ندارد می‌چسبند. ممکن است تمام یا بخشی از جفت تحت تأثیر قرار گیرد. در نتیجه این ناهنجاری لانه گزینی، جفت در زمان زایمان به طور طبیعی جدا نمی شود. تلاش برای برداشتن دستی آن توسط پزشک اغلب با خونریزی شدید همراه است. ممکن است برای نجات جان مادر نیاز به برداشتن رحم باشد.

کیست جفت و تومورهای خوش خیم

کیست جفت و تومورهای خوش خیم نسبتا نادر هستند. کیست های کوریونی با اندازه کوچک، ساختارهای دیسکی شکل و سفید مایل به خاکستری هستند که با مایعی زرد رنگ پر شده و در سمت جنینی جفت قرار دارند. کیست های دسیدوال حفره های کوچکی در مرکز جفت هستند. آنها نتیجه دژنراسیون دسیدوال هستند و تومورهای واقعی نیستند. آنژیوم ها، همانژیوم ها، فیبروم ها، میکسوفیبروم ها و مانند آن، ضایعات خوش خیمی هستند که از رگ های خونی جفت و بافت همبند به وجود می آیند. تومورهای جامد یا نیمه جامد که معمولاً برجستگی های کوچک ندولری در سمت جنینی جفت ایجاد می کنند، به ندرت دارای اهمیت بالینی هستند.

التهاب جفت در بارداری

التهاب جفت معمولاً ثانویه به عفونت غشاها است. اغلب این عفونت‌ها به دنبال ورود باکتری‌های چرک‌ساز به رحم توسط ابزار دقیق از طریق واژن هستند. آنها نتیجه زایمان طولانی مدت یا پارگی طولانی مدت غشاها هستند. اگر زایمان طولانی شود، باکتری ها به سمت جنینی جفت نفوذ می کنند، وارد گردش خون جنین می شوند و اغلب باعث مرگ نوزاد پس از زایمان می شوند.

جفت ممکن است از ارگانیسم های موجود در خون مادر آلوده شود. سیفلیس مادر، توکسوپلاسموز، سل و مالاریا ممکن است جفت را تحت تاثیر قرار دهد. ویروس های آبله مرغان و آبله ممکن است باعث ضایعات جفت شوند. تعدادی از باکتری ها و ویروس های بیماری زا از جفت عبور می کنند و گاهی اوقات جنین را بدون ایجاد تغییرات خاصی که در جفت مشاهده شده است، می کشند.

ناهنجاری های جفت

اختلالات در ساختار جفت نسبتاً شایع است. ممکن است تا حدی به دو یا چند لوب تقسیم شود. ممکن است لوب های اضافی وجود داشته باشد. یا جفت ممکن است به دو یا چند ساختار مجزا تقسیم شود. جفت غیرطبیعی ناشی از لانه گزینی کم عمق و عمیق است. نوع اول، که جفت سیرکوموالاتا نامیده می شود، با چندین عارضه مادری و جنینی همراه است. نوع دوم، به نام جفت ممبراسه، ممکن است باعث ایجاد مشکلاتی در زایمان شود – به عنوان مثال، خونریزی، جدا نشدن غشاء.

ناهنجاری های بند ناف

“گره های کاذب” که به سادگی رگ های خونی بزرگ شده در بند ناف هستند، مهم نیستند. گره های واقعی بند ناف ممکن است سفت شوند و با قطع خون جنین، جنین را بکشند. چرخاندن بند ناف نیز ممکن است جنین را به همان روش بکشد. پارگی خودبخودی بند ناف در خون رسانی جنین اختلال ایجاد می کند و باعث مرگ جنین می شود. کوتاهی شدید بند ناف ممکن است در زایمان اختلال ایجاد کند، باعث جدا شدن زودرس جفت یا پاره شدن و مرگ جنین در اثر خونریزی شود. ناهنجاری دیگری به نام قرار دادن بند ناف که در آن چندین رگ خونی روی غشاها و دهانه رحم پخش می شوند به جای تشکیل یک طناب، برای نوزاد خطرناک است زیرا ممکن است رگ ها در حین زایمان و زایمان پاره یا فشرده شوند.

%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA %D9%88 %D9%86%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C %D8%A8%D9%86%D8%AF %D9%86%D8%A7%D9%81 - بارداری

ناهنجاری های مایع آمنیوتیک

هیدرامنیوس

هیدرامنیوس که گاهی اوقات پلی هیدرآمنیوس نامیده می شود، وجود مقدار بیش از حد مایع آمنیوتیک است. به طور معمول رحم حاوی تقریباً 1000 میلی لیتر (کمی بیشتر از یک لیتر) مایع آمنیوتیک است. هر چیزی بیش از 2000 میلی لیتر غیر طبیعی است. تجمع بیش از 3000 میلی لیتر تقریباً در هر هزار بارداری یک بار اتفاق می افتد. درجات کمتر هیدرآمنیوس احتمالاً در حدود 1 در 150 زایمان رخ می دهد. ظهور مقادیر زیادی مایع در عرض چند روز نادر است. چنین شرایطی در کمتر از 1 در 4000 مشاهده می شود.

هیدرامنیوس اغلب در ارتباط با ناهنجاری های جنینی، به ویژه ناهنجاری های سیستم عصبی، گوارشی و کلیوی رخ می دهد. هنگامی که جنین دچار اریتروبلاستوز است، بیماری ناشی از ناسازگاری بین خون نوزاد و مادر. هنگامی که بیش از یک جنین وجود دارد؛ یا زمانی که مادر مبتلا به دیابت یا پره اکلامپسی است. تقریباً تمام بارداری هایی که جنین از انسداد مری رنج می برد و نیمی از بارداری هایی که ناهنجاری های مغزی شدید وجود دارد با مایع آمنیوتیک بیش از حد همراه است.

هیدرامنیوس حاد باعث افزایش سریع و بزرگ شدن رحم می شود. زن درد شکم، تهوع و استفراغ و مشکل در تنفس را تجربه می کند. قلب و عروق خونی او تحت فشار شدید قرار می گیرند. او ممکن است علائم نارسایی قلبی را نشان دهد. تورم پاها و پاها ایجاد می شود. این تظاهرات همه ناشی از فشار رحمی است که به سرعت در حال بزرگ شدن بر روی احشاء دیگر است.

هیدرآمنیوس مزمن معمولاً باعث فشار کافی از رحم بزرگ شده غیرطبیعی می شود تا فرد مبتلا را ناراحت کند.

علت هیدرامنیوس ناشناخته است. قابل قبول ترین نظریه این است که مقدار مایعی که از جنین به مادر می رسد کاهش می یابد و مقداری که از جنین به کیسه آمنیوتیک می رسد افزایش می یابد. این رابطه بین ناهنجاری های جنینی و هیدرامنیوس را توضیح می دهد.

بسیاری از حاملگی هایی که با مقدار غیر طبیعی مایع آمنیوتیک عارضه دارند، زودتر از موعد خاتمه می یابند. احتمال ابتلای جنین به ناهنجاری های مادرزادی بسیار زیاد است. تقریباً نیمی از نوزادان این گروه در یک سری موارد گزارش شده از دست داده اند. هر چه مقدار مایع بیشتر باشد، مرگ و میر جنین بیشتر می شود. زنان مبتلا به هیدرامنیوس نیز تا حدودی با خطر بیشتری روبرو هستند. جدا شدن زودرس جفت و خونریزی پس از زایمان دو عارضه مهم مادری مرتبط با آن هستند.

درجات جزئی هیدرآمنیوس نیازی به درمان ندارد. در صورتی که علائم اتساع رحم بیش از حد آزاردهنده شود، برداشتن مایع اضافی تنها درمان موثر است. این ممکن است یا با سوراخ کردن غشاها از طریق دهانه رحم یا ترجیحاً با وارد کردن سوزن از طریق دیواره شکم و دیواره رحم انجام شود. مراقب باشید تا از آسیب به روده یا جفت زن جلوگیری شود. هر یک از این روش ها احتمالاً شروع به زایمان می کند.

الیگوهیدرآمنیوس

الیگوهیدرآمنیوس واقعی، کمبود مایع آمنیوتیک، یک بیماری نادر با علت ناشناخته است. در حاملگی هایی که از زمان پیش بینی شده زایمان فراتر رفته اند، بیشتر دیده می شود. اگر در اوایل بارداری اتفاق بیفتد، معمولاً چسبندگی های محکمی بین غشاها و جنین وجود دارد و جنین دچار اعوجاج می شود. کاهش مقدار مایعات در اواخر بارداری باعث می شود که غشاها و دیواره رحم به جنین فشار بیاورند. وضعیت نوزاد مخدوش می شود و در نتیجه ممکن است با پای پرانتزی یا چروک به دنیا بیاید. پوست آن خشک و ضخیم است. رشد ناقص کلیه ها با الیگوهیدرآمنیوس شایع است. به عنوان یک قاعده، این عارضه باعث ناراحتی مادر نمی شود، اما احتمال تولد نوزاد با ناهنجاری های بزرگ بسیار افزایش می یابد.

بیماری تروفوبلاستیک

مول هیداتی فرم

خال هیداتی شکل یک ناهنجاری مفهومی است که در آن تغییراتی که در اوایل زندگی جنینی شروع شده است، پرزهای جفت را به توده‌ای از وزیکول‌های دیواره نازک، انگور مانند، نیمه شفاف یا تاول‌ها تبدیل می‌کند که با مایع ژلاتینی یا آبکی پر شده است. در یک مورد معمولی، رحم توسط یک توده اسفنجی از این وزیکول ها متسع می شود. علت اصلی تغییرات مولر ناشناخته است. با این حال، به درستی به عنوان “سقط موقت از دست رفته تخمک سوخته” توصیف شده است. جنین یا وجود ندارد یا مرده است. شرایط فوری که باعث تورم هیداتی فرم می شود ناپدید شدن رگ های خونی در پرزها با رشد مداوم و اغلب رشد بیش از حد تروفوبلاست است. اتساع پرزها توسط مایع به دلیل ادامه فعالیت تروفوبلاست در غیاب گردش خون پرز است.

در تخمک درجات زیادی از تغییرات هیداتی شکل وجود دارد. بسیاری از تغییرات، معمولاً در نمونه‌های جوان‌تر، به اندازه‌ای مشخص نیستند که خال‌های هیداتی‌فرم نامیده شوند. خال های واقعی که با هیپرپلازی یا رشد بیش از حد تروفوبلاست، ادم چارچوب بافت همبند پرز و رشد معیوب رگ های خونی پرز مشخص می شوند، شاید در هر 2000 بارداری یک بار اتفاق بیفتد. آنها تومور نیستند و پیامد بارداری قبلی نیستند. آنها خودشان یک ناهنجاری بارداری فعلی هستند. گاهی در بارداری دوقلو یکی از جنین ها طبیعی و دیگری خال است. 80 درصد خال ها در حدود هفته بیستم بارداری خارج می شوند و دیگر دردسری برای بیمار ایجاد نمی کنند. تقریباً 16 درصد از خال های هیداتی فرم به عضله رحم حمله کرده و باعث خونریزی می شود. این نوع خال که به عنوان خال مهاجم یا کوریوآدنوم دسترئونس نامیده می شود، ممکن است در موارد نادر رحم را سوراخ کرده و باعث مرگ در اثر خونریزی شود. پرزهای مولر به ندرت به ریه یا مغز منتقل می شوند. هنگامی که آنها هستند، بیمار ممکن است از خونریزی در ریه رنج ببرد یا در اثر خونریزی در مغز بمیرد.

زنی که دچار خال هیداتیفورم می شود علائم بارداری را دارد. رحم او معمولاً سریعتر از آنچه باید بزرگ می شود، احتمال ابتلا به پره اکلامپسی بیشتر است و معمولاً در هفته بیستم بارداری خونریزی واژینال شروع می شود. حاملگی مولار از طریق واژینال دفع می شود و یا اگر خونریزی شدید باشد، متخصص زنان و زایمان ممکن است آن را با جراحی خارج کند.

تقریباً در 2.5 درصد از بیماران، خال‌های هیداتی فرم به کوریوکارسینوما، یک تومور بسیار بدخیم تروفوبلاست تبدیل می‌شوند. به همین دلیل بیمارانی که خال های هیداتی فرم دارند به دقت مورد بررسی قرار می گیرند. ادامه خونریزی یا افزایش مقدار گنادوتروپین کوریونی در ادرار یا خون او پس از عبور خال نشان می دهد که بیمار دارای خال مهاجم یا کوریوکارسینوم است. شیمی درمانی برای بسیاری از موارد از این نوع درمان موثر بوده است. ممکن است برداشتن رحم ضروری باشد. پیچیدگی های تشخیص و تفاوت در موقعیت ها مستلزم آن است که درمان برای فرد کلید خورده باشد.

کوریوکارسینوما

کوریوکارسینوما نوعی تومور نادر و بسیار بدخیم است که از تروفوبلاست ایجاد می شود. دلایلی که سلول های کوریونی نرمال تحت تغییرات سرطانی قرار می گیرند، با اغراق در تمایل طبیعی و قوی آنها برای حمله به عضله رحم و شکستن عروق خونی، ناشناخته است. کوریوکارسینوما تقریباً یک بار در 160000 بارداری طبیعی رخ می دهد. تقریباً در 50 درصد موارد تومور از یک خال هیداتیک شکل، در 25 درصد دیگر پس از سقط و در 25 درصد پس از یک بارداری طبیعی ایجاد می شود. گاهی اوقات بعد از بارداری لوله ای ظاهر می شود. شناخته شده است که همزمان با بارداری وجود دارد. به دلایل نامعلومی در آسیا شایع تر است. کوریوکارسینوما که به عنوان یک تومور تراتوئید تخمدان (توموری متشکل از تعدادی بافت مختلف) ایجاد می شود، موجودیت نادری است که به بارداری مربوط نمی شود و نباید با تومور مورد بحث در اینجا اشتباه گرفته شود.

به عنوان یک قاعده، در ایجاد کوریوکارسینوم یک بارداری طبیعی، سقط جنین یا زایمان خال وجود داشته است و رحم به اندازه طبیعی خود بازنگشته است. زن شروع به خونریزی از واژن می کند. از دست دادن خون ممکن است به مقدار کم یا بیش از حد باشد. بافت های به دست آمده توسط کورتاژ (خراش دادن) ممکن است نشان دهنده کوریوکارسینوما باشند، اما همیشه نیستند.

تومور از رحم شروع می شود، جایی که یک توده اسفنجی و خونریزی دهنده از بافتی که به راحتی پاره می شود یا یک زخم پشمالو تشکیل می دهد. هنگامی که به صورت میکروسکوپی بررسی می شود، مشخص می شود که از هر دو سیتوتروفوبلاست و سینسیتیوتروفوبلاست تشکیل شده است. سلول ها به سرعت از طریق جریان خون پخش می شوند و تومورهای ثانویه در ریه، مغز، کبد یا جاهای دیگر تولید می کنند.

کوریوکارسینوما قبلاً تقریباً همیشه کشنده بود. امروزه تعداد قابل توجهی (دو مورد از سه مورد در برخی موارد) تعداد زیادی از بیماران پس از تجویز داروهای شیمی درمانی ماه ها زنده مانده اند. اکثر کارگران در این زمینه در این زمان از متوترکسات استفاده می کنند. رشد سریع سلول های جنینی تروفوبلاست به اسیدهای نوکلئیک برای رشد و تقسیم نیاز دارند. برای سنتز اسیدهای نوکلئیک، اسید فولینیک ضروری است و متوترکسات با جلوگیری از تبدیل اسید فولیک به اسید فولینیک، عرضه دومی را قطع می کند. تعدادی دیگر از داروهای سیتوتوکسیک (داروهای مخرب سلول ها) نیز در درمان کوریوکارسینوما استفاده می شوند و سایر عوامل شیمی درمانی برای تأثیر بر این نوع تومور آزمایش می شوند. اکتینومایسین D با موفقیت استفاده شده است. برداشتن رحم اغلب، اما نه همیشه، بخشی از درمان کوریوکارسینوم است.

آمنیوسنتز

آمنیوسنتز، وارد کردن یک سوزن توخالی از طریق دیواره شکم و داخل رحم یک زن باردار و آسپیراسیون مایع از کیسه آمنیوتیک برای تجزیه و تحلیل. بررسی خود مایع آمنیوتیک و همچنین سلول‌های جنینی موجود در مایع می‌تواند مواردی مانند جنسیت جنین (عامل مهم در بیماری‌های ارثی مرتبط با جنسیت)، ناهنجاری‌های کروموزومی و انواع دیگر مشکلات احتمالی را آشکار کند. این عمل که معمولاً در هفته 15 تا 17 بارداری انجام می شود، نسبتاً بدون درد است و می توان آن را با بی حسی موضعی انجام داد.

آمنیوسنتز زمانی که تنها در درمان پزشکی اریتروبلاستوز جنینی (اختلال خونی جنین و نوزاد که توسط آنتی بادی‌های موجود در خون مادر ایجاد می‌شود) استفاده می‌شد، برای اولین بار در دهه 1930 انجام شد. اکنون با استفاده از این روش می توان بیش از 50 بیماری متابولیک را تشخیص داد، اما اغلب برای شناسایی ناهنجاری های کروموزومی و نقص لوله عصبی استفاده می شود. همچنین اغلب برای زنان 35 سال یا بیشتر و برای زنانی که سه بار یا بیشتر سقط جنین خود به خود را تجربه کرده اند توصیه می شود.

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.